در یک جنگ وحشیانه میان شیاطین، شکارچیان و دشمنان مخفی، دختری اسرارآمیز به نام «رِزه» وارد دنیای دنجی شده است. او اکنون با مهلکترین نبرد خود روبرو است، نبردی که در دنیایی بیقانون برای بقا، از عشق مایه میگیرد.
یک سامورایی قرن سیزدهمی که کشتیاش غرق شده، به خودکشی آیینی فکر میکند تا اینکه توسط آدمخوارها در جزیرهای به ظاهر متروکه اسیر میشود. میل به زندگی در او بیدار میشود.
در فوریه ۲۰۲۰، یک کشتی تفریحی لوکس حامل ۳۷۰۰ نفر به بندر یوکوهاما رسید. ابتلای یکی از مسافران که در هنگ کنگ پیاده شده بود، به ویروس کرونای جدید تایید شد. از آن زمان، ویروس کرونا به سرعت در کشتی تفریحی شیوع پیدا کرده است.
مردی در یک راهروی زیرزمینی گم میشود. او به دنبال "راهنما" در این گذرگاه پیش میرود، اما پیدرپی اتفاقات غریبی برایش رخ میدهد. آیا این مکان واقعی است یا صرفاً یک توهم است؟ آیا مرد میتواند از این راهرو فرار کند؟
هارو تنوجی و مانابو تایرا برای کسب یک تریلیون دلار، این بار به سراغ توسعه اولین مجموعه تفریحی کازینو در ژاپن میروند. سؤال اینجاست که آیا استراتژیهای غیرقابل پیشبینی و بلوف زدن آنها، این هدف بزرگ را محقق خواهد کرد؟
دو اسکیتباز نوجوان که شخصیتهای کاملاً متفاوتی دارند، برای تمرین یک دونفره نمایشی با هم همکاری میکنند. با پیشرفت زمستان، پیوند رو به رشد آنها مرز بین شریک کاری و چیزی فراتر از آن را محو میکند.
در میان شلوغی جمعیت هالووین، ناگهان پردهای بر فراز منطقهی شلوغ شیبویا کشیده میشود و تعداد بیشماری از شهروندان را در خود گرفتار میکند. در پی این اتفاق، ده مستعمره در سراسر ژاپن به لانههای نفرین تبدیل میشوند.
یک استاد مرمت کار در برترین فروشگاه خودروهای کلاسیک ژاپن که توسط پدرش در طول جنگ جهانی دوم تأسیس شده بود، به دوران بازنشستگی خود نزدیک میشود. آیا فرزندانش که قول دادهاند نایتو اتو را برای نسلها زنده نگه دارند، میتوانند میراث خانوادگی را حفظ کنند؟
نوزومی کورودا نامهای عاشقانه از جون سِتویاما، محبوبترین پسر مدرسه، در میز خود پیدا میکند. او با قرار دادن پاسخ خود در جا کفشی، تبادل مخفیانه دفترچه خاطرات را با جون آغاز میکند.
ماجرا در دل دنیای پرشکوه اروپای قرون وسطی، آنگونه که در نقاشیها ترسیم شده، رخ میدهد. دورایمون و دوستانش به همراه کلر و دوستانش مایلو و چای، قدم به «جهان نقاشی» میگذارند و ماجراجویی بزرگی را شروع میکنند.
داستان در مورد نوازنده نوجوانی به نام ایچیکا از منطقه شیبویا است که با هاتسونه میکو آشنا میشود. آنها با همکاری یکدیگر تلاش میکنند تا میکو بتواند به کمک موسیقی، ارتباطات احساسی مؤثری برقرار کند.
کمی بعد از اینکه آیرا (Aira) به ژاپن برگشت، باشگاه دبیرستانی نیجیگاساکی (Nijigasaki) یه دعوتنامه برای شرکت تو جیپیایکس (GPX) میگیره؛ مسابقهٔ بزرگ آیدلهای دانشآموز. آیومو (Ayumu)، کاسومی (Kasumi)، شیزوکو (Shizuku)، کاناتا (Kanata)، اِما (Emma) و لانژو (Lanzhu) راهی اوکیناوا میشن تا تو این رویداد شرکت کنن و محبوبترین آیدلهای مدرسه بشن! اونجا با آفتاب ملایم و طبیعت سرسبز منطقه روبهرو میشن و با دخترای بااستعداد دیگهای که از همه جای کشور اومدن آشنا میشن تا بهترین اجراهاشون رو نشون بدن. ولی آیومو انگار از رقابت راحت نیست و احساسات دوگانهش زود توسط بقیه متوجه میشه. دخترا میتونن آرزوهاشون رو واقعی کنن؟
این فیلم، زندگی دای را به عنوان فردی که در خانوادهای ناشنوا متولد شده (کودا) و مجبور به حرکت بین جهان شنوا و ناشنوا است، بررسی میکند. تمرکز اصلی بر تجربیات پیچیده و نقش او در رفع موانع ارتباطی میان این دو دنیاست.
میکا، زن جوانی که از خیانت پدرش، ساتورو، و مرگ مادرش ضربه خورده است، به جزایر ریوکیو برمیگردد. او که فکر میکرد پدرش را نخواهد دید، با خبر وخامت حال او مواجه میشود. در این کمدی انسانی دلگرمکننده، ملاقات دوباره کنار بستر بیماری، به کشف حقایق و مرور خاطرات شاد میانجامد. میکا در پایان تصمیم میگیرد که یک هدیه نهایی برای ساتورو تهیه کند.
این برنامه یا گروه قصد دارد اسرار پنهان و ماورایی املاک و مکانهایی مانند اتاقهای جنزده، مسافرخانههای قدیمی و خانههایی که ارواح در آنها ظاهر میشوند را بررسی کند.
دانشآموز دبیرستانی به نام آساها مامییا ناگهان دچار سندروم از دست دادن چهرهی دوران بلوغ میشود و آن را از همه پنهان میکند. تنها کسی که متوجه این مسئلهی غیرعادی میشود، همکلاسیاش هیجیری آساهینا است که با وجود ظاهر جلب توجهکننده و رفتار خشن، فردی با احساس و همدل است.
ریو و کن، مبارزان خیابانی، وقتی چون-لی آنها را برای مسابقات جهانی جنگجویان استخدام میکند، دوباره با هم متحد میشوند. در حالی که با یک توطئه پنهان روبرو هستند، باید با یکدیگر و گذشتهشان روبرو شوند - یا با نابودی روبرو شوند.
تورو کونیشی (Toru Konishi)، دانشجوی دانشگاه، زندگی کسلکنندهای داره که اصلاً شبیه اون چیزی نیست که تو رویاهاش از زندگی دانشجویی تصور میکرد. یه روز، چشمش به هانا ساکورادا (Hana Sakurada)، یه دختر دانشجو با موهای گوجهای و قیافهی با اعتماد به نفس میافته و دلش میریزه. تورو بالاخره جرات میکنه و باهاش حرف میزنه. از قضا، یه سری اتفاقات باعث میشه که این دوتا سریع با هم جور بشن. تو گپوگفتشون که انگار تمومی نداره، هانا یهو میگه: «دلم میخواد هر روز حس کنم زندگی باحاله. دلم میخواد فکر کنم آسمون امروز از همه قشنگتره.» این حرفا مثل تیر به قلب تورو میخوره، چون دقیقاً همون چیزیه که مادربزرگش، که خیلی دوسش داشت و حالا دیگه فوت کرده، همیشه میگفت. تورو از اینکه با هانا آشنا شده حسابی خوشحاله، ولی درست همون موقع، یه اتفاق ناگهانی گریبان این دوتا رو میگیره.
اورانو، هکر و قاتل باهوش، پس از فرار از زندان به کرهی جنوبی میرود و توسط یک گروه ضد دولتی برای طراحی تلهای در اجلاس سران کره و ژاپن استخدام میشود. سئومین مأموریت مییابد او را تحت نظر داشته باشد، اما از رفتارهای نامتعادل اورانو میترسد. با وجود بیاعتمادی اولیه اورانو، به تدریج رابطهی میان این دو نفر تغییر میکند.