یک پیرمرد در حین سوار شدن بر یکی از وسایل شهربازیهای قدیمی و متروکه که گفته میشد جنزده است، جان خود را از دست میدهد. متصدیان شهربازی به جای خبر کردن پلیس، جسد او را در همان محل دفن میکنند و این اقدام هولناک را به جاذبهای توریستی تبدیل میکنند.
سه دوست با چالشهای خانوادگی و مالی روبرو میشوند. تلاش آنها برای کمک به یکدیگر زمانی که یکی از دوستان دو نفر دیگر را فریب میدهد و پولشان را از دست میدهد، با شکست مواجه میشود. آنها باید راه حلی پیدا کنند و دوباره با یکدیگر آشتی کنند.
این فیلم برگرفته از یک پرونده قضایی واقعی در تاریخ است و داستان یک روزنامهنگار شجاع را روایت میکند که به دنبال افشاگری رفتار غیراخلاقی یک رهبر محبوب است.
لکسی، وکیلی در شهر کوچکی، با خبر میشود که پسرخواندهاش، لکسی، به شدت پسرفت کرده است. او در حین بررسی این موضوع، متوجه کلاهبرداری گستردهای در یک شرکت بزرگ میشود. لکسی مصمم است که حقایق را افشا کند و شرکت را به پاسخگویی وادار کند.
یک جراح ارتش که قبلاً در میدان نبرد تجربه کسب کرده، به شهر زادگاهش باز میگردد و در مطب پزشکان خانواده مشغول به کار میشود. اما زندگی آرام او زمانی که درگیر حل معمای مرگ مرموز یکی از بیمارانش میشود، دگرگون میشود.
فرانچسکو بانیای با کسب مقام اول در گرندپریکس ایتالیا، هتتریک خود را در این کشور تکمیل کرد و نود و سومین پیروزی دوکاتی در این رقابتها را رقم زد. در این مسابقه، شاهد درخشش اِنیا باستینینی، همتیمی بانیای نیز بودیم. او در دورهای پایانی با سبقت از مارک مارکز به مقام سوم صعود کرد و در پیچ آخر مسابقه، جایگاه دوم را از خورخه مارتین، صدرنشین جدول رده بندی، ربود.
عروس ربوده شدهای که در صندوق عقب ماشین حبس شده، برای فرار با تلفن همراه خود کمک میطلبد. او در بیابان با خطرات مختلفی از جمله حیوانات وحشی سمی و گرمای طاقتفرسا روبرو میشود. برای زنده ماندن، او با ربودهکننده از طریق تلفن بازی مرگباری را آغاز میکند.
خانواده پر سر و صدای لود در حالی که برای جشن عروسی گرمسیری آماده میشوند، مشتاقانه منتظر استقبال از مادربزرگ جدیدشان، میرتل، باشند. اما این جشن و شادی با ظهور دشمن قدیمی میرتل از دوران جاسوسیاش در جزیره به هم میخورد.
این مصاحبه، گفتگویی بیسابقه با اودوم تافانیچ، کمدین مشهور تایلندی است. در این گفتگو، تافانیچ با یوتانا بونورم به مصاحبه میپردازد و داستانها و دیدگاههای منحصر به فرد خود را با مخاطبان به اشتراک میگذارد.
در سفری، جلالالدین دوستش را متقاعد میکند که همسرش را ترک کند. سپس جلالالدین عاشق رانی میشود و با او ازدواج میکند، اما به نظر میرسد که رانی موجودی فراطبیعی باشد. آیا جلالالدین با پیشداوریهای خود روبرو خواهد شد یا تسلیم آنها میشود؟