اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
گروهی مسلح در نیویورک با گروگانگیری مسافران یک واگن مترو، خواستار دریافت باج میشوند. سوال اصلی این است که پس از دریافت باج، چگونه میتوانند بدون گرفتار شدن فرار کنند؟
املیا، محصولی از یک پرورشگاه و یک نژاد اشرافی، به آغوش یک تازه به دوران رسیدهٔ گستاخ پرتاب میشود که با او ازدواج میکند اما از انجام ازدواج خود امتناع میکند.
بله، حتماً. در اینجا ترجمه، بازنویسی و خلاصه متن ارائه شده است:
ترجمه فارسی روان:
در شب دهمین سالگرد ازدواجشان، دکتر رنه ریچارد به طور تصادفی متوجه میشود که همسرش، بازیگر مدلین ریچارد، با یک هنرمند آشفته به نام دنیل پرووست که به تازگی اقدام به خودکشی کرده، رابطه داشته است. او با همسرش روبرو میشود و او تمام شب را صرف تلاش برای توضیح دلایل خیانتش میکند... او ازدواجشان را بدیهی تلقی کرده بود، او بیش از حد وقتش را صرف کار میکرد.
یک هنرمند جوان به دنبال یک نقاش امپرسیونیست است که امیدوار است از او بیاموزد، اما یادگیری در مورد نقاشی و یادگیری در مورد زندگی چیز دیگری است. این دو مرد راه های جدیدی را برای دیدن جهان و تمام رنگ های درون خود کشف می کنند...
برت اسپراگ مردی خشن و روانپریش است که پس از گذراندن دوران محکومیتش به جرم حمله به آزادی مشروط آزاد میشود. همانطور که او به خانه خانواده اش برمی گردد و ما او و برادرانش، استیوی و گلن را برای 24 ساعت آینده تماشا می کنیم، مشخص می شود که این روز پایان خوبی نخواهد داشت...
مانیکام راننده تاکسیی است که در گذشته خلافکار بوده است. او به پدرش قول داده است که از خلاف دوری کند و زندگی جدیدی را آغاز کند. او برای تحقق این قول، تلاش می کند تا گذشته خود را پنهان کند.
در سال 1939،"ساکورا نیشی"، پرستار جوان ارتش به بیمارستانی در میدان نبرد در چین فرستاده می شد. او باید دستیار دکتر جراح "اکابه" را برای رسیدگی به تعداد بیشماری بیمار قطع عضو باشد. در بین این بیماران، او با تعدادی از سربازان همدردی می کند و...
مردی از او کلاهبرداری شده و به مشروب خوری روی می آورد. وی پس از از دست دادن دخترش که در یک نزاع شیشه به سرش اصابت کرد، مجددا متولد شده و چند سال بعد برای انتخابات شهرداری نامزد شد...
گروهی از نژادپرستان پی میبرند که زمین یک سیاهپوست بر روی مخزنی بزرگ از نفت قرار دارد. آنها به او فشار میآورند که زمینش را به آنها بفروشد، اما او امتناع میکند. نژادپرستان خشمگین شده و جان او را تهدید میکنند.