یک کارگردان جوان پس از اعلام خطر تروریستی به روستای خانوادگی خود باز می گردد. همانطور که او از اعضای خانواده خود در پویایی قدرت آنها فیلم می گیرد، متوجه می شود که آنها بیشتر از آنچه او در ابتدا فکر می کرد با این رویداد مرتبط هستند...
جایی در شمال شرقی فرانسه. اریک، مرد بی پولی که در ماشینش زندگی می کند، پسرش استبان، 10 ساله، اوتیستیک و تحت مراقبت عمویش را طرد می کند. استبان به دلیل بی احتیاطی دیگر پدرش توسط دو گانگستر ربوده می شود. اریک، ویران شده، مصمم است تا کاری را که لازم است انجام دهد...
یک زن آلبانیایی که تحت فشار گذشتهای طولانی که تاکنون به خوبی پنهان کرده بود و همچنین فشار خانوادگی برای درمان ناباروری از طریق معالجان ماورائی است ، تلاش میکند تا وحشیگری دوران جنگ را با توقعات حمل یک فرزند آشتی دهد...
یک گروهبان پس از از دست دادن یک عضو در حین انجام وظیفه از افسردگی شدید رنج می برد. پس از ملاقات با مونیکا، او اعتماد به نفس پیدا می کند و با خود پیمان می بندد با حل یک پرونده بحرانی، زندگی قبلی خود را پس بگیرد...
وقتی یک شوالیه در دنیای قرون وسطایی آیندهنگرانه به خاطر جنایتی که مرتکب نشده است، زندانی میشود، تنها کسی که میتواند به او کمک کند بیگناهی خود را ثابت کند، نیمونا است یک نوجوان بدجنس که اتفاقاً موجودی است که تغییر شکل داده تا او را نابود کند...
کائورو تونو یه شایعه شنیده: قوانین فضا و زمان برای تونل اوراشیما هیچ معنایی ندارن. اگه پیداش کنی و ازش بگذری، خواسته قلبیت رو اون سمتش پیدا میکنی... در ازای سالها از زندگیت. یک روز، کائورو تونلی رو پیدا میکنه که به طرز مرموزی شبیه تونلیه که شایعهها توصیفش میکنن. به فکر کارن میافته؛ خواهرش که 5 سال پیش توی تصادف مرد. به طرز تعجبآوری برای کائورو، اون توسط یه دانشآموز انتقالی به اسم آنزو هاناکی تعقیب میشده که بهش قول میده که توی آزمایش کردن تونل بهش کمک میکنه. ولی آنزو از کائورو چی میخواد؟ و کائورو بعد از اینکه کار تونل باهاش تموم شه دیگه چی براش میمونه که به آنزو بده؟
قبل از 11 سپتامبر و لاکربی، یک حمله وحشیانه جهان را تکان داد و الهام بخش دوران جدیدی از تروریسم جهانی شد. ربوده شدن هواپیمای پان ام پرواز 73 در کراچی در سال 1986 داستانی از وحشت و تراژدی است، اما همچنین داستانی از شجاعت و بقا است...
در طول دهه 1990، زنان اجازه نداشتند مردان را در براعت همراهی کنند و مادر داماد نیز اجازه حضور در فراس را نداشت. رانی قصد دارد به این آیین پایان دهد و با زنان دیگر تیم تشکیل می دهد و برای حقوق زنان مبارزه می کند...
یک زوج عاشق به طور تصادفی والدینی نوجوان می شوند. موقعیت های ناخوشایند آنها را از هم می پاشد. مانیکندان که با پسرش تنها مانده است، به عنوان یک پدر نوجوان مجرد در زندگی مبارزه می کند...
در یک شب تاریک، شومینگ با ماشین خود با یک عابر پیاده تصادف می کندو از صحنه فرار می کند. او برای فرار از احساس گناه خود، تصمیم می گیرد به همسر مرد مرده، خانم لیانگ نزدیک شود. در همین حین...
پامفیر میخواهد یک مرد خانواده شایسته باشد. او که در یک شرایط خاص به چالش کشیده شده است، مجبور می شود برای کمک به خانواده اش از نان آورى صادقانه دست بکشد...
آنتونیو و نیکولا دوستان جدایی ناپذیری هستند که در آن سوی جاده زندگی می کنند و عشق مشترکی دارند. خانوادههای آنها سالها بر سر یک مشکل به راحتی قابل حل اختلاف داشتند: آبی که از خانه بالا به خانه پایین میرود...
کریسی سالهاست که در خارج از کشور زندگی کرده که میتواند به عنوان یک بدلکار از ماشینها استفاده کند. روزی که باید به روستای کودکیاش، نزد پدرش برگردد، در خاطرات خانوادهاش گرفتار میشود...
پسر 15 ساله ای که در ویرانور زندگی می کند، مورد اصابت صاعقه قرار می گیرد و به کما می رود. پس از بهبودی، او به تدریج متوجه می شود که دارای ابرقدرت رعد و برق و کنترل ذهن است...