یک مهاجم شرکتی وقتی به طور ناگهانی وارث کارخانه مدادکاری ورشکسته پدرش می شود ، که قلب جامعه است ، به ریشه های شهر کوچک خود باز می گردد. او باید تصمیم بگیرد یا اجازه دهد آن را ببندد یا به نبرد جامعه برای نجات آن بپیوندد....
یک زن نژادپرست ماموریت شخصی دارد که خانواده سیاهپوست جدیدی را که به تازگی در همسایگی وی زندگی کرده اند ، آواره کند. یک فعال اجتماعی و همسرش زوجی هستند که او هدف آنها قرار گرفته است..
گروهی از نوجوانان یوکاهاما می باشد که برای جلوگیری از تخریب باشگاه ورزشی مدرسه شان هستند. آنها تصمیم گرفته اند تا از تخریب این باشگاه ورزشی در جریان تدارکات و مقدمات آماده سازی برای المپیک ۱۹۶۴ توکیو جلو گیری به عمل بیاورند…
لوکاس، یک نوجوان 14 ساله است که وارد زندگی خلافکارانه در واشنگتن شده است، او مصمم هست که اجازه ندهد برادر کوچک ده ساله اش همین مسیر را برای زندگی اش طی کند. وقتی یک کهنه سرباز جنگ افغانستان به محله ی آن ها می آید، این فرصت برای لوکاس پیش می آید...
فیلم «زنان پیشروی میکنند»، درباره کاترین ولدون، زن نقاشیست که در سال 1890 میلادی در بروکلین زندگی میکند. این هنرمند به داکوتا سفر میکند تا تصویر یکی از رهبران سرخپوستان آمریکا را نقاشی کند اما در این میان، درگیر مبارزات مردم قبیله لاکوتا برای بازپسگیری سرزمینشان میشود…
داستان فیلم درباره ی ماموری به نام اوان لیک (نیکلاس کیج) هست که حاضر به کناره گیری از کارش در سازمانی که کار میکند نیست و به شدت پیگیر و به دنبال گیر انداختن آدم خطرناکی هستش که چند سال پیش در حین ماموریتی او را شکنجه داده بود و…
تارزان نجیب زاده ایست که در کودکی، در یکی از جنگل های آفریقا گم می شود. پس از چند روز، بوزینه ای به اسم منگانی تارزان را پیدا می کند و سپس او را پرورش می دهد. تارزان مانند حیوانات غذا می خورد، حرف می زند و حتی مانند میمون ها بر روی شاخه درختان زندگی می کند...
درباره مردی به نام هنری تورن با بازی (ریوز) است كه دچار سردرگمی و بی هدفی در زندگی شده و پس از دزدی از یك بانك به زندان می افتد و در زندان به همراه یكی از دوستانش تصمیم بزرگی می گیرد...
این فیلم داستان دختری کر و لال و نابینا بنام «میشل» ( رانی موکرجي ) و معلمش ( آمیتاب باچان ) است که پرتویی از نور را به دنیای سیاه و تاریک دختر می آورد...
این فیلم داستان بلو را روایت کی کند؛ یک مرد جوان با اصلیت جامایکایی که در سال هزار و نهصد و هشتاد در لندن زندگی می کند. این فیلم مشکلات و سختی های جوانان سیاه پوست در اوایل دهه ی هشتاد میلادی در لندن را به تصویر می کشد...
یک نوجوان سختی کشیده و آزار دیده اهل اورشلیم با پدربزرگ خود و عمویی که سال ها ناپدید بوده اخت می گیرد. آن ها تصمیم می گیرند برای رفع مشکلات مالی خود به یک بانک دستبرد بزنند.