وقتی در دهه 90 برای اولین بار با زنان آنلاین ملاقات می کند، شان وولف با صحبت با یک مربی قرار می فهمد که چرا قرار ملاقات با آنها شکست خورده است، اما او از زنی که ملاقات کرده است، یک راز چالش برانگیز زندگی را می آموزد.
فلیکس، یک متخصص ارشد امداد و نجات، در شهری بحرانی، افرادی را که خودکشی کردهاند از پلها پایین میآورد. پسرش که مخفیانه از عملیات نجات خطرناک فیلم میگیرد و آنها را به تلویزیون میفروشد، پدرش را مقصر از دست دادن مادرش میداند. در حالی که فلیکس سعی میکند دوباره با پسرش ارتباط برقرار کند و به هر قیمتی به مردم کمک کند، اتفاقات دراماتیکی رخ میدهد.
داستان، الویرا را دنبال میکند که در سرزمینی که زیبایی برترین ارزش است، با خواهر ناتنیِ بسیار زیبایش به نبرد میپردازد. او در این رقابت بیرحمانه برای رسیدن به کمال ظاهری، برای جلب توجه شاهزاده دست به اقدامات خشونتآمیز میزند.
اخراج سپتامبر از مدرسه باعث میشود جولای استقلال پیدا کند. در سفر خانوادگی به ایرلند، رویدادهای غیرعادی تنشها را افزایش داده و خانواده را با آزمون سختی روبرو میکند.
سوفی، یک دختر جوان کالیفرنیایی که در تعطیلات خود با خواهرش به ایتالیا سفر می کند، با جولیو و گروهی از دوستانش آشنا می شود که با آنها وحشتناک ترین شب زندگی خود را سپری می کند.
یک بازیگر سیاهپوست به دلیل رنگ پوستش در عشق و کار با مشکل مواجه میشود. پس از اینکه مشخص میشود او عکسهایش را آنلاین روشن میکند، پدر و دوستش به او کمک میکنند تا خودش را دوست داشته باشد.
جوی و دوستان بیکارش برای انتقام از تعرض صاحب باشگاه به دوستشان، نقشه سرقت میکشند. تلاش برای سرقت از یک باشگاه بزرگتر، با حمله پلیس به بحران گروگانگیری منجر شده و اتحاد آنها را محک میزند.
هفت دوست پس از سالها جدایی برای تعطیلات آخر هفته دوباره دور هم جمع میشوند. اما همه چیز به خوبی که انتظار داشتند پیش نمیرود، زیرا تنشهای قدیمی و مسائل بیریشه دوباره به سطح می آیند ...
لوسیا، دختر ۱۶ ساله، به گروه کُر مدرسه کاتولیک میپیوندد و با آنا-ماریا، که یک سال بزرگتر است، دوست میشود. در طول اردوی گروه کُر در صومعه، جذابیت لوسیا به یک کارگر مرمت باعث ایجاد تنش با آنا-ماریا شده و ایمان او را به چالش میکشد.
چهار خانم خانهدار تصمیم میگیرند برای گذراندن تعطیلات آخر هفته به سفری تفریحی بروند، اما در حین سفر، اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد و آنها در بیابان گم میشوند.
زندگی دو خواهر به نامهای دیوسا و کلاودیا با آمدن یک کارناوال به شهرشان تغییر میکند. وقتی هر دوی آنها بیگناهی خود را به مردان کارناوالی تسلیم میکنند، رویاهایشان بر باد میرود.
دو دوست صمیمی ما فی در حال ترسیم آینده ای روشن هستند. با این حال، او برای تولید کتابی که نمی تواند بنویسد، شکست خورده، بی الهام است و در یک ضرب الاجل فشرده قرار دارد...
داستان درباره یک کارگردان سینما به نام کوتانی است که در صنعت فیلم صورتی در حال مرگ زندگی می کند و یک فیلمنامه نویس مشتاق به نام ایسکی و معشوقشان شوکو که رویای فیلمی که او به آن چسبیده است شروع به فروپاشی می کند و زندگی آنها به هم می پیوندد. .
صاحب یک فروشگاه به اتهام قتل دو جوان سیاه پوست محاکمه می شود. دوازده عضو هیئت منصفه زن از زمینه های مختلف در مورد حکم بحث می کنند که در ابتدا در مورد آن اختلاف نظر دارند. یک نفر که مخالف است، بحث های داغی را برمی انگیزد و تعصبات را بررسی می کند و پیوندهای بعیدی را شکل می دهد.