داستان لولا، یک همسر و مادری همه فن حریف که در تعطیلات تابستانی در مار دل پلاتا، لولا به چیزی برای تغییر نیاز دارد، اما خانواده او آرزو دارند که همه چیز مانند همیشه بماند...
یک فیلمساز جوان مبتلا به مشکلات روحی با یک صدای تاریک درون ذهنش مبارزه میکند؛ آیا یک الهام بینای مرموز میتواند راه روشنی را به او نشان دهد تا از آن خلاص شود؟..
میتسومی کوزوکا به دلیل رئیسش از کارش استعفا داد. او تصمیم می گیرد برای اولین بار پس از 10 سال به زادگاهش بازگردد. این شهر در حومه شهر واقع شده است. در آنجا، میتسومی کوزوکا با یاماتو کومای آشنا می شود. یاماتو کومای پسرخوانده پیرمرد کومای است. پیرمرد مزرعه ای را در نزدیکی خانه والدین میتسئومی کوزوکا اداره می کند...
مارینا یک غواص سابق است که از وزوز وحشتناکی در گوش هایش رنج می برد. پس از تصادفی که در المپیک گذشته متحمل شد، او تصمیم می گیرد با به خطر انداختن زندگی خود، به امید کسب مدال المپیک به مسابقات برگردد...
بنجامین و اود قصد دارند بچه دار شوند، اما وقتی متوجه می شوند که امکان باردار شدن برای اود وجود ندارد، بنجامین برای حل معضل آنها نقشه ای می اندیشد که ...
ماکسیم و همکارانش در آزمایشهای مخفی برای ایجاد انسان جدید شرکت میکنند. کارکنان این موسسه مخفی، چیزهایی دارند که ماکسیم از آنها نفرت دارد: الکلیسم، بدرفتاری، اراده ضعیف، از دست دادن ایدهآلها و عدم اعتقاد به آینده. ویکیا یکی از پرسنل کافیتریا موسسه است که عاشق ماکسیم جوان میشود...
یک ملاقات تصادفی جرقه عشق بین ویل و میشل را می زند، اما به دلیل زمان بندی نامناسب و واقعیت زندگی - آنها دو بار با هم برخورد می کنند. اگر سرنوشت به آنها ضربه دیگری بدهد - آیا آنها ضربه می زنند یا از دست می دهند؟...
الیزابت 17 ساله پس از مرگ مرموز خواهرش به خانه بازمی گردد. او با سه دوست دوران کودکی خود که دوباره به هم پیوسته اند، روبرو می شود و متوجه می شود که ایمان و میل می توانند با هم وجود داشته باشند...
یک فیزیکدان نظری به نام “نیکیتا نکراسوف” به تحقیق دربارهی بعدهای مختلف و جهانهای همزمان وجود دارنده میپردازد. او از انتخاب بین ریاضیات و فیزیک، بین دو زن، و بین جهانهای مختلف خودداری میکند...
رومانی، پاییز سال 1972. آنا، یک نوجوان 17 ساله، متوجه می شود که دوستش چند روز دیگر برای همیشه از کشور فرار خواهد کرد. این دو عاشق تصمیم می گیرند آخرین روزهای زندگی خود را با هم بگذرانند...
فیلم آکیکو اوهکو یوشیکو را در حالی دنبال میکند که او از لذتهای ساده زندگی لذت میبرد - دوچرخهسواری محبوبش، نوشیدن یک یا دو نوشیدنی در شب - در حالی که او افکار خود را از طریق یک تکگویی درونی هیپنوتیزمی روایت میکند...
پالوما، یک کارگر مزرعه، می خواهد یک عروسی سنتی در یک کلیسا با دوستش زی برگزار کند. کشیش محلی درخواست او را رد می کند. اما پالوما زنی است که برای رویای خود مبارزه خواهد کرد...
پل 17 ساله چیزهای عجیبی را دوست دارد: مسیرهای مخفی کاری و ساختمان های متروکه، مکالمات زمزمه ای و کیف های پشت سر. علاوه بر این، به نظر می رسد که او یک مرد جوان بدون ویژگی است. ماهیت اسرارآمیز او چشم همکلاسی اش دالا و معلم هنردوستش آقای بولور را به خود جلب می کند..
جولی با یک رویای ساده از لندن به شهر نیویورک می رسد که بزرگترین رقصنده در جهان باشد. او آتشی در قلب خود دارد و با ارتباطات درست اعتقاد دارد ، نیازی به شانس نخواهد داشت...