خانوادهای در خانه پدری که به تازگی فوت کرده، یک صندوق گنج پر از طلا پیدا میکنند. چیزی که در ابتدا مثل یک رؤیای شیرین به نظر میرسد، تبدیل به یک کابوس میشود. آنها توسط صاحب اصلی طلا، یک لپرکان (Leprechaun) شیطون و مرگبار، تحت تعقیب قرار گرفته و کشته میشوند.
هر کسی باید روزی با اهریمنهای درونش روبهرو شود و «آلگا» نیز از این قاعده مستثنی نیست. ما داستان شخصیتهای مختلفی را دنبال میکنیم که با شیاطین درونی خود میجنگند. در این میان، با گشوده شدن دروازهای به دنیای زیرین، حقایقی فراتر از رازهای معمول فاش میشود.
بعد از یک رویارویی وحشتناک در یک سایت آزمایش دولتی متروکه، یک مرد خانوادهدار از یک شهر کوچک شروع به دیدن کابوسهایی از گذشته میکند که آینده او را تهدید به نابودی میکند.
یک زن باردار، خانهای را از عمهٔ خود به ارث میبرد و تصمیم میگیرد به همراه شریک زندگیاش به آنجا برود. با ورود آنها، مشخص میشود که یک بدهی کارمایی قدیمی و تاریک از گذشتهٔ شهر، زندگی فرزند متولد نشدهٔ آنها را به خطر انداخته است.
زمانی که یک قارچ جهشیافته و بسیار مسری از یک مرکز مهر و موم شده فرار میکند، دو کارمند جوان به همراه یک مأمور باتجربه ضد بیوتروریسم باید از وحشیانهترین شیفت شب خود جان سالم به در ببرند تا بشریت را از انقراض نجات دهند.
ایسا و برادرش توماس برای فرار از دست پلیس، در یک یتیمخانه دورافتاده در جنگل پناه میگیرند. اما این پناهگاه امن، به زودی به جهنمی تبدیل میشود که توسط فرقهای قربانیکننده اداره میشود؛ فرقهای که تحت فرمان یک خدای شبانه ترسناک است.
پس از یک حمله وحشیانه در شب کریسمس، نیکى، زن جوانی، تلاش میکند دوستانش را متقاعد کند که مهاجم همان «کریس کرینگل پیر» بوده است. وقتی بابا نوئل برای وحشتافکنی دوباره به سراغ گروه برمیگردد، نیکى و دوستانش باید برای زنده ماندن بجنگند.
یک فیلمساز تلاش میکند تا اتفاقات ماوراءالطبیعه را با دوربین ثبت کند و همزمان سعی دارد از فرزندانش در برابر شبحی که خانهشان را تسخیر کرده محافظت کند. این ششمین قسمت از مجموعه «شبح بلکول» است.
ویل رادفورد، تحلیلگر امنیت سایبری، با استفاده از یک برنامه نظارتی گسترده، تهدیدات امنیتی را پیگیری میکند. اما حملهای مرموز باعث میشود او به پنهانکاری دولت از خود و جهان شک کند.
داستان در اقیانوس آرام، سال ۱۹۴۲ اتفاق میافتد. یک سرباز ژاپنی و یک زندانی جنگی بریتانیایی در جزیرهای متروک گرفتار شدهاند، و توسط موجودی مرگبار شکار میشوند. دو دشمن خونی باید برای بقا در برابر ناشناختهها با هم متحد شوند.
داستان یک زوج را روایت میکند که یکی از آنها افسر پارک ایالتی است. آنها در حالی که با غم ناپدید شدن پسر نوجوانشان دست و پنجه نرم میکنند، با معمایی محلی نیز روبرو میشوند. این معما نه تنها زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه روابطشان را نیز به چالش میکشد و در نهایت، آنها را در مرز واقعیت و خیال قرار میدهد.
سه برنامه نویس جوان با فناوری متروکه ای مواجه می شوند که هدف آن تشخیص حضور ماوراء طبیعی است. آنها این فناوری را مهندسی معکوس کرده و یک برنامه برای تلفن های خود ایجاد می کنند که به آنها اجازه می دهد ارواح را ببینند و در نتیجه زندگی خود را به خطر می اندازند.
هی جون، پسری جوان، گرفتار تسخیر روحی پلید گشته است. راهبه یونیا، به همراه دستیارش میکائلا، برای نجات او تلاش میکند. کشیش پاول سعی در درمان او از طریق روشهای پزشکی دارد، در حالی که کشیش اندرو برای بیرون راندن روح خبیث از هی جون، دست به مراسم جنگیری میزند.
شش دوست که عازم کنسرتی هستند، در مکانی دورافتاده دچار نقص فنی خودرو میشوند و با یک خانوادهی روانی ساکن در بیابان مواجه میگردند که هر رهگذری را به قتل میرسانند.