در دهه ي 1860، اين افسانه شکل مي گيرد که ساختمان «هيل هاوس» در تسخير ارواح شيطاني است. صد و سي سال بعد، «دکتر ديويد مارو» (نيسن) که به سرگذشت «هيل هاوس» علاقه مند است، سه نفر را به آن جا مي برد تا در مورد اختلال در خواب آدم ها مطالعه کنند...
شیکاگو. شبی در یک مهمانی، مردی از طبقه ی کارگر به نام «تام» به شوخی از خواهر زنش، «لیزا» می خواهد که او را هیپنوتیسم کند. «تام» خیلی زود برآشفته از خواب مصنوعی می پرد و از همان شب، و روزهای بعد، در خواب و بیداری، تصاویر تکه تکه و مبهمی که گه گاه جلوی چشمش جرقه می زنند، راحتش نمی گذارند…
یک خواننده پاپ، پس از کنار گذاشتن حرفه خود برای بازیگری، توسط یک طرفدار وسواسی و روحی شبیه به گذشته خود مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. این اتفاقات باعث می شود که او به آرامی دیوانه شود.
یک دانش آموز دوستی دارد که شیطانی به تمام معناست.او به همراه دوستش عابری را زیر گرفته و دوستش قربانی را در حال مرگ ترک می کند.از این نقطه به بعد زندگی او نابود می شود و…
در یک دبیرستان، دانش آموزان کم کم به این نتیجه می رسند که معلمانشان موجودات بیگانه ی فضایی هستند که قصد دارند از دانش آموزان بعنوان قربانی استفاده کنند...
عده ای سامورایی به کلبه ای حمله کرده و دو زن ساکن آن را پس از تجاوز به قتل می رسانند و کلبه را به آتش می کشند.روح یک گربه سیاه با خوردن خون زنان،در جسم آنان حلول می کند و شرط زندگی شان را کشتن سامورایی ها و خوردن خون آنان تعیین می کند.غافل از اینکه پسر و شوهر آن دو زن نیز یک سامورایی است و …
«آلگراگلر» (جيسن لي)، الهه ي طراحان بازي هاي کامپيوتري که آخرين بازي مبتکرانه اش «اگزيستنر» مرز بين واقعيت و دنياي سرگرمي را از ميان برداشته و به شدت با تب و تاب و اميال طالبانش ارتباط برقرار کرده، هدف توطئه اي مرگبار قرار گرفته و مجبور به فرار شده است...
چهار جوان به نام هاي «جولي» (هيوئيت)، «هلن» (گلار)، «بري» (فيليپ) و «ري» (پرينز جونير)، در شب چهارم ژوييه و حين وقت گذراني با اتومبيل ظاهرا باعث مرگ رهگذري در جاده مي شوند. تابستان سال بعد ناشناسي براي آنان که جمع شان از هم پاشيده است، نامه هايي با مضمون «من مي دانم تابستان گذشته چه کرديد» مي فرستد و آنان را دچار وحشت مي کند...
فضا پيماي «ايونت هورايزن» در مأموريتي به طور اسرار آميزي ناپديد و هفت سال بعد در مدار نپتون ظاهر مي شود. گروه تحقيق وقتي سفينه را پيدا مي کنند، متوجه مي شوند يک نيروي شيطاني کنترل آن را در دست گرفته است....
ست گکو (جرج کلونی) و برادر کوچکترش (کوئنتین تارانتینو) پس از اینکه سرقت مسلحانه خونینی را در تگزاس انجام می دهند، تصمیمی دارند از مرز گریخته و وارد مکزیک شوند. آنها یک کشیش و دو فرزندش را گروگان می گیرند تا آنها را از مرز عبور دهند. آنها غروب آن روز و پس از عبور از مرز به یک کلوب می رسند که افراد مشکوکی در آنجا هستند. آنها تصمیم می گیرند شب را در آنجا سپری کنند اما پس از مدتی پی می برند که صاحبان آنجا عده ای خون آشام هستند و اکنون برای نجات جانشان بایستی با آنها مقابله کنند.
وقتی گروهی از موجودات غول پیکری که ارتش به وجود آورده،یک پالایشگاه نفتی در مکزیک را تهدید می کنند؛مالک آنجا از "کارل بست" را که در گذشته شش تن از آن موجودات را به هلاکت رسانده،درخواست کمک می کند و...
در مرکز پژوهش براي يافتن حيات در خارج از زمين، «دکتر فيچ» (کينگزلي) ناگزير است موجودي را که به طور مخفف «سيل» مي نامد نابود کند، اما «سيل» مي گريزد. جست و جوي «فيچ» براي يافتن او بي نتيجه مي ماند. تا اين که «سيل» که شبيه دختري چهارده ساله است بر اثر تکثير، تبديل به دختري بيست ساله مي شود...
کارآگاهي به نام «جان ترنت» (نيل) مأمور مي شد تا «ساترکين» (پروخنو)، از مشهورترين نويسندگان رمان هاي هراس آور را که ناپديد شده، بيابد. «ترنت» در جريان تحقيقاتش، بدون اين که متوجه باشد، وارد دنياي تخيلي رمان نيمه کاره ي «ترنت»، به نام «در کام جنون» مي شود.