یک موجود عجیب که ترکیبی از انسان و بیگانه است، به شکل نهایی خود تبدیل شده است و اکنون به موجودی خطرناک و جذاب تبدیل شده است. او در جستجوی قربانیانی است تا انرژی حیاتی آنها را بگیرد.
اخیراً افراد زیادی در زادگاه الکسیس در سن آنتونیو تگزاس ناپدید شده اند. الکسیس یک گزارشگر برتر برای ایستگاه خبری محلی است و شایعاتی مبنی بر اینکه یک قاتل زنجیره ای مسئول ناپدید شدگان است وجود دارد.
استودیوی فیلمسازی انگلستان مجموعهای از داستانهای فرازمینی را منتشر میکند. این داستانها مانند فیلمهای «عشق آلوده» و «لورلئی» جذاب و تاملبرانگیز هستند. تماشای این داستانها شما را مجذوب، مسحور و شگفتزده خواهد کرد...
تدوینگری که روزگار خوشی ندارد، پیشنهادی وسوسه انگیز برای تدوین فیلم های اسناف دریافت می کند؛ فیلم هایی که در آنها صحنه های خشونت آمیز واقعی به تصویر کشیده شده است. او این پیشنهاد را می پذیرد، اما خیلی زود با دیدن تصاویر هولناک این فیلم ها، دچار کابوس و توهم می شود و روح قربانیان این فیلم ها او را تسخیر می کند.
روثی یک هتل زیبا و تاریک را از مادرش به ارث برده است. او با دوستانش به هتل میرود تا آخر هفتهای شاد داشته باشند. اما زود متوجه میشوند که در این هتل چیزهای عجیب و وحشتناکی رخ میدهد. روثی نیز با گذشتهای تاریک و خشونتآمیز روبرو میشود که باعث شده است او قدرتهای فراطبیعی داشته باشد...
سارا، رقاصِ گوجهفرنگی، و تینا، زنِ روسپی، در لاسوگاس توسطِ یک خرگوشِ غولپیکر و اهریمنی موردِ حمله قرار میگیرند. آنها برایِ نجاتِ جانِ خود، باید با این هیولا روبرو شوند.
یک راکون پس از بلعیدن یک ماده مخدر مصنوعی رها شده، دچار جهش ژنتیکی میشود و به موجودی خشن و خونخوار تبدیل میگردد. این حیوان با حمله به یک جامعه کوهستانی، کمپزدهها، گردشگران و ساکنان را به وحشت انداخته است. هیچکس از حملات وحشیانه این راکون جهشیافته در امان نیست.
هریسون برای غلبه بر عشق سابق خود، ماکو را استخدام می کند، خدمتکار رباتی زیبا که خاطرات گذشته اش دوباره زنده می شود و او را به رفتارهای خشونت آمیز سوق می دهد...
کمرون، پسری درونگرا، بیحد شیفتهی دایان، همکلاسیاش است. اما ورود ویکتوریا، خونآشامِ همسایه، مسیر عشق او را منحرف میکند. کمرون ناگهان خود را در میان ماجرایی مرگبار مییابد...
ترس، روستایی را فرا میگیرد، زیرا قتلها به طرز مرموزی انباشته میشوند. شایلو، یک زن جوان در دل این داستان است و این داستان معمایی با سفری سینمایی پر از تعلیق آشکار میشود...
یک هنرمند جوان در جنگلی وسیع و بکر در غرب ایرلند سرگردان میشود. او پس از یافتن پناهگاهی، به همراه سه غریبه دیگر گرفتار میشود و هر شب توسط موجودات مرموزی مورد تعقیب قرار میگیرند.
پس از جدایی اخیر، شیوری آرزو می کند که هر شب توسط مردی مرموز در آغوش گرفته شود. با این حال، مرد رویایی به چهره ای ترسناک تبدیل می شود و در واقعیت ظاهر می شود...
در خیابانهای تاریک و غمانگیز شهر Ybor، فلوریدا، سامی اسلیک، محقق خونآشام، با خود عهد می بندد که شهر را از شر ساکنان خونخوارش یکبار برای همیشه خلاص کند...