زن مرموز با دانشمند دولتی دیویدسون علیرغم عدم آگاهی وی از گذشته خود ازدواج می کند. روسای او به ویژگی های غیر معمول او مشکوک هستند. بعد از اینکه مشخص شد او عاشق دیویدسون است، این زوج مورد حمله قرار می گیرند.
یک خفه کننده در یک املاک بریتانیا آزاد است، و او نه تنها قربانیان خود را خفه می کند، بلکه قبل از اینکه سر قربانیان را جدا می کند و علامت "M" را روی پیشانی آنها می زند...
سه داستان با فضای وحشت. زنی توسط تماسهای تلفنی زندانی که ریشه در گذشته او دارد وحشت زده می شود. کنتی روسی در اوایل سال 1800 که به خانواده ای برخورد می کند که تلاش می کنند چند خوناشام را از بین ببرند و پرستاری که در سال 1900 هنگام آماده کردن جسد یکی از بیمارانش تصمیمی سرنوشت ساز می گیرد...
کنت دراگو درب قلعه اش را بروی مردم باز میکند تا باعث سرگرمی و تفریح شود ولی آنچه مردم نمیدانند این است که کنت در قلعه اش مومیائی هایی از انسان ها و حیوانات دارد...
مصر شناسان یوجین، گیلز و جان در یک سفر باستان شناسی به مقبره ای در مصر می روند . آنها در حین حفاری برای گنجینه های باستانی، ناخواسته مومیایی یک شاهزاده مرده را زنده می کنند...
یک روزنامهنگار شرط میبندد که میتواند شب را در یک قلعه خالی از سکنه در شب تمام عید بگذراند. او در طول اقامت خود شهادت می دهد که گذشته وحشتناک قلعه پیش از او زنده شده است و عاشق یک روح زن زیبا می شود.
جانت یک دانش آموز جوان در یک مدرسه خصوصی است. شبهای او با رویاهای وحشتناکی که مادرش را میبیند که در واقع در یک دیوانخانه محبوس شده است، او را تعقیب میکند. جانت که به دلیل کابوس های مداومش اخراج شده است، به خانه فرستاده می شود، جایی که کابوس ها ادامه دارد...
"ایزابل" مدلی جوان توسط مرد اسرارآمیز نقابداری به قتل می رسد. وقتی دوست پسرش به قتل مشکوک می شود، دفتر خاطرات او که حاوی مدارکی است که او را به قاتل مرتبط می کند ناپدید می شود و قاتل شروع به از بین بردن همه مدلها می کند تا دفترچه را پیدا کند...
لوسی هاربین پس از کشتن شوهرش و معشوقه اش، 20 سال را در بیمارستان روانی سپری می کند. پس از آزادی، او با دخترش کارول زندگی می کند که در کودکی شاهد قتل ها بود...