هنگامي که قلدري و آزار و اذيت بي امان ، زندگيِ لينکلن را به يک کابوس تبديل مي کند ، او به يک مدرسه ي دور از شهر فرستاده مي شود تا در آنجا کمي در امان باشد. اما در عوض ، او پس از مدتي معناي واقعي ترس و وحشت را در آنجا مي فهمد و…
پسر خانواده ای, زمانی که از یک سفر زمستانی برمیگردد, رفتارهای عجیبی از خود نشان می دهد و پس از قطع درختی قدیمی, شیطان شب کریسمس را بیدار می کند, موجودی افسانه ای که به دنبال نابودی انسان ها است و ...
شب قبل از جشن فارغالتحصیلی دبیرستان، «جسی» و دوستانش از طریق برنامه «پیدا کردن آیفونم»، برای پس گرفتن گوشی گمشده او به خانهای میروند که مستأجران روانی آنجا، با تمام وجود تلاش میکنند تا جسی را به عضوی از خانواده خود تبدیل کنند.
بعد از اینکه بهترین دوستش در یک حادثه مسابقه میمیرد، جو، ستاره دوچرخهسواری، قبول میکند که برای یک نمایشگاه در شیلی دوباره سوار چرخ شود. در یک تمرین آزمایشی با دوست دخترش استفانی، آنها به طور اتفاقی به یک مرد به شدت زخمی برمیخورند که در حال مرگ بر اثر یک ویروس مرموز است. این شروع یک روز خیلی بد برای آنهاست، زیرا آنها هدف قاتلان بیرحمی قرار میگیرند که حاضرند برای حفظ رازشان هر کاری انجام دهند.
جسا دیکسون که بهطور معجزهآسا از دست یک قاتل سریالی جان سالم به در برده، از کما به هوش میآید و میشنود که پدرش خودکشی کرده است. جسا که به این موضوع مشکوک است، شروع به تحقیق میکند و در این میان، پرده از یک توطئه بزرگ برمیدارد. این توطئه شامل یک شرکت بزرگ، پلیس و همان قاتل روانی است که قبلاً قصد کشتن او را داشته است.
آیانو ، یوری ، میو و می چهار دانشآموز دبیرستانی قربانی حوادث ماورایی هستند ، که احتمالا به حادثهای مربوط میشود که سالها قبل برای یک دانشآموز سال اولی ، در کلاس شماره چهار رخ داده است ...
اریک اسپارو از آن دسته آدمهایی است که خوش شانس است. او یک شغل خوب دارد و در رابطه اش آدم با ثباتی است. او در یکی از بزرگترین شهرهای جهان زندگی میکند. آیا اریک استحقاق این زندگی خوب و عالی را دارد؟! احتمالاً خیر، چون درگیر قضیه ای کاملاً عجیب و مخوف می شود...