گروهی از امدادگران به منطقه ای دور افتاده در شبه جزیره بالکان می روند تا مشکل کمبود آب آشامیدنی در آنجا را بررسی و حل کنند اما این در حالی است که یک گروه نظامی داخلی، آن منطقه را برای استقرار خود انتخاب کرده است...
2 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 25 جایزه دیگر.
با این فکر که تکپری (بودن با یک دوست) امری غیر ممکن است و روابط با شکست مواجه میشوند، این زن متعهد ومعتقد به اخلاقیات ممکن است در مواجهه با یک پسر خوشتیپ اصول خود را زیر پا گذاشته و فراموش کند.....
داستان فیلم دختری جوان (فارمیگا) و دوستانش را به تصویر می کشد که به یک فیلم ترسناک دهه ۸۰ منتقل می شوند. به همراه تنها دوستش مجبور به فرار از دست قاتل داستان هستند تا از طریقی از محتوای فیلم خارج شوند.
«جنيفر چک» (مگان فاکس) دختر نوجوان دبيرستاني و جذاب است. جنيفر آئين شيطاني را توسط يک گروه راک به انجام مي رساند، و پس از آن او به قاتل پسرهاي هم دبيرستاني خود تبديل مي شود...
یک جوان نخبه به نام استیلمن بعد از جدایی ناخواسته از دختری به نام دبی که عاشقش است، دستگاه هایی را اختراع میکند تا به گذشته بازگردد و اشتباهاتی که منجر به جدایی او از دبی شده را جبران کند اما…
یک جوان ایرانی (مازیار جبرانی) که عاشق سوپر قهرمانان آمریکایی است برندهی قرعهکشی سالانه گرین کارت آمریکا شده و به لوسآنجلس میآید تا شاید به آرزوی بزرگش جامهی عمل بپوشاند. نام خود را که در انگلیسی بهسختی تلفظ میشود به "جیمی وست وود" تغییر داده و دوست دارد بنا بر آرزوهای بچگیهایش مانند استیو مک کوئین در فیلم Bullitt به یک پلیس کاردرست تبدیل شود اما بهزودی متوجه میشود که تنها شغلی که میتواند برای خود دستوپا کند نگهبانی در یک خواربارفروشی ایرانی است..
یک دبیر فقیر و کره ای که با دوست پسر خود به هم زده اند ، بنابراین او با یک راننده خوش تیپ "تصادف" می کند. او اصرار دارد 3 میلیون وون / 3000 دلار خسارت بدهد.که باید بیش از 100 روز کار کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
ای.جی نیلز نویسنده سری کتاب های "مجردی" می باشد. این کتاب ها زندگی عاشقانه افراد مجرد در نقاط مختلف جهان را توصیف میکنند. زمانی که برای پرداخت مالیات به دولت به مشکل برمیخورد، تصمیم میگیرد کتاب دیگری را سریع بنویسد تا بتواند پول مالیات را تهیه کند. ناشر ای.جی پیشنهادی به او می دهد...
«روبرتا گلس» (آرکت)، زن بیست و هشت ساله ای است که با شوهر بی تفاوتش، «گری» (بلوم)، زندگی کسالت باری دارد. او از طریق آگهی های دوست یابی روزنامه ها، می کوشد راه خلاصی برای خود پیدا کند و جذب یک سری آگهی می شود که نویسنده شان در پی دختری به نام «سوزان» (مادونا) است...
مردی به نام "گاسپارد" به شهری ساحلی می رود تا با "لنا" دختری که تصور می کند عاشقش است ملاقات کند. پس از مدت کوتاهی او با پیشخدمتی به نام "مارگات" برخورد می کند. او مدت زیادی را با "مارگات" سپری کرده و درباره احساسش نسبت به "لنا" با او صحبت می کند اما نسبت به گفتن حقیقت درباره حقیقت رابطه اش تردید دارد و...