این داستان به بررسی روابط پیچیده خانوادگی، تأثیر گذشته بر حال و اهمیت بخشش میپردازد. کارتیک با گذشتهای پر از رنج و ناراحتی، تلاش میکند تا با پدرش آشتی کند و به زندگی عادی خود بازگردد.
دو دوست ماجراجو، با ربودن دختر یک رئیس مافیای قدرتمند، خود را درگیر ماجرایی پر از خطر و هیجان میکنند. آنها برای فرار از دست مافیایی که به دنبالشان است، از استانبول فرار میکنند اما در هر جایی که میروند، مشکلات جدیدی برایشان پیش میآید.
در ایستگاه ۱۷ از دوره ۷۵ مسابقات فرمول ۱، رانندگان در آذربایجان به رقابت پرداختند. تیمهای فراری و مکلارن عملکرد خوبی داشتند، در حالی که ردبول با مشکلاتی مواجه بود. در مسابقه، پرز، راننده باسابقه، نزدیک بود به کسب مقام سوم، اما در یک تصادف، مسابقه خود را به پایان رساند. در نهایت، پیاستری، لکلرک و راسل به ترتیب مقامهای اول تا سوم را کسب کردند. این مسابقه، نشان داد که هنوز رقابتهای هیجانانگیزی در پیش است. نقطه فرود بعدی، سنگاپور خواهد بود.
بِردی و آلدن، دو دوست صمیمی که به پادکستهای جنایی علاقه داشتند، پس از قتل مجری محبوبشان، به کمک پلیس وارد ماجرایی هیجانانگیز برای کشف راز این جنایت میشوند.
گرو، لوسی، مارگو، اديث و اگنس عضو جدیدی به نام گرو جونیور را به خانواده خود میپذیرند که قصد دارد پدرش را آزار دهد. گرو با دشمنی جدید به نام ماکسیم لی مال و دوست دخترش والنتینا روبرو میشود و خانواده مجبور به فرار میشوند...
ماجرای دو دوست به نامهای گورکان و آلتان است که برای نجات دختری از یک قبيله به سفری خطرناک میروند. در این سفر پرماجرا، آنها با مشکلات و تهدیدهای زیادی روبرو میشوند و در نهایت با اشتباهات خود، موقعیتهای خندهداری را ایجاد میکنند.
داستان گروهی از دانشآموزان جوان را در یکی از معتبرترین آکادمیهای هنرهای نمایشی فرانسه دنبال میکنیم که در دنیای پر فراز و نشیب هنر و عشق دست و پنجه نرم میکنند.
در یک سفر تصادفی با مترو در مانیل، زندگی گروهی از فیلیپینیها با فرهنگهای مختلف به هم گره میخورد و داستانهای گرم و طنزآمیزشان، تصویری جذاب از زندگی روزمره مردم این شهر را به نمایش میگذارد.
سه نوجوان برای نجات دوستشان که توسط نازیها اسیر شده، سفری پرخطر را آغاز میکنند. در این سفر، با چالشهای زیادی روبرو شده و متوجه میشوند که آزادی، بهایی سنگین دارد.
در یک فیلم کمدی جنایی بریتانیایی، دو دوست بدشانس در یک سرقت بانک شکست میخورند و دچار دردسر میشوند. این فیلم اگرچه دارای مشکلات محتوایی زیادی است، اما در مجموع دارای لحنی سبک و سرگرمکننده است.
میشل، زنی بیخانمان است و در فرودگاه اورلی زندگی میکند. تئو، مردی با معلولیت ذهنی، در فرودگاه کار میکند و با عمهاش زندگی میکند که بیش از حد از او محافظت میکند. میشل تصمیم میگیرد پسرش را در لیسبون پیدا کند و تئو سادهلوحانه قبول میکند که او را با ماشین ببرد.
یک دلال و مهندس به دنبال ساخت و ساز هستند اما به دلیل کمبود پول با مشکل مواجه میشوند. پیدا کردن یک ساختمان قدیمی برای بازسازی، امیدشان را زنده میکند اما حضور یک سرمایهگذار خرافاتی، برنامههایشان را دچار مشکل میکند.
دو برادر پس از سالها از هم دور بودن، در مراسم خاکسپاری پدرشان دوباره یکدیگر را ملاقات میکنند. آنها تصمیم میگیرند با موتورسیکلتهایی که خود ساختهاند به سفری بروند تا شاید بتوانند رابطهٔ خود را ترمیم کنند.