داستان فیلم حول محور دختر جوانی به نام "جین" است که یک روز صبح از خواب بیدار شده و متوجه میشود که برخی از ویژگی های جسمانی پسر بودن را به دست آورده و این مسئله باعث می شود زندگی اش وجهه خنده داری به خود بگیرد...
جوی مایلز، کارشناس کارآیی، حرکت مادرشوهرش لورین از لوئیزویل به ساوانا را هر لحظه برنامه ریزی می کند تا اینکه یک پرواز از دست رفته، یک سفر جاده ای ساده را به سفری خنده دار یک عمر تبدیل کند...
پنهان شده در صفحات کتاب خودیاری «6 قانون پویا برای موفقیت (در زندگی، عشق و پول)» یک فروشنده خودروی مستعمل، پیامی رمزگذاری شده را کشف می کند که ظاهراً مکان 2.4 میلیون دلاری را از یک سرقت خراب نشان می دهد...
یانه در بحران عاطفی تصمیم می گیرد به تنهایی برای پیاده روی در طبیعت زیبای لاپلند برود. طبق معمول، همه چیز به راحتی پیش نمی رود. ایناری که می خواهد به زندگی کاری خود بازگردد، با دعوت دوستش به مسابقات سالانه فوتبال باتلاق، فرصتی را می بیند...
افسر پلیس فرانتس ابرهوفر توسط همکارانش از خواب بیدار می شود زیرا رئیس او بارشل کشته شده است. سلاح قتل چاقوی فرانتس است، بنابراین او قاتل رئیس منفورش مشکوک است.
باب و گرتا دی یاگر پس از چهل سال زندگی مشترک خوشبخت، به زندگی پربار خود مینگرند. پسرانشان استیو، کارگردان موفق، و کارل، آشپز آیندهدار، نیز زندگی خوبی دارند. همسر استیو، بیلی، نویسنده کتاب پرفروشی درباره خوشبختی است و آنها قصد دارند تشکیل خانواده دهند.
یک مشاور املاک نمی داند که مهمان خانه ای مخفی شده است که بی سر و صدا به آپارتمان او نقل مکان کرده است بدون اینکه شناسایی شود. مهمان که پنهان می ماند، غذایش را می خورد، لباس هایش را می پوشد و حتی از مسواکش استفاده می کند...