در بیابان کالیفرنیا، دو دوست صمیمی که قبلاً رابطه نزدیکی با هم داشتند، در حال کمپینگ بودند که تکهای فویل عجیب و غریب پیدا میکنند که احتمالاً منشأ فرازمینی دارد. این کشف باعث ایجاد شکاف بین این دو دوست میشود.
سه دوست که از زندگی خود راضی نیستند، برای یافتن گنج طلایی که شایعه شده است در کوه نزدیکی آنجا دفن شده است، راهی سفر می شوند. آنها امیدوارند که این گنج، زندگی آنها را تغییر دهد...
کای، زنی از تایوان، در سفری به کشوری دیگر با فو آنگ آشنا میشود. فو آنگ ناپدید میشود و کای در جستجوی او با شیائوکسین و کارگران چینی در یک آسمانخراش ملاقات میکند. در طول تابستانی گرم، روابط عمیقی بین آنها شکل میگیرد...
چیزاتو و ماهירו به دلیل نقض قوانین سازمان، از انجام وظایف منع میشوند. آنها که برای گذران زندگی به پول نیاز دارند، دوباره به عنوان کارمند پاره وقت فعالیت خود را آغاز میکنند. ناگهان، دو قاتل دیگر به دنبال آنها هستند.
اما، دختر لانا، از لندن بازمیگردد و خبر میدهد که ماه آینده ازدواج میکند. اوضاع زمانی پیچیدهتر میشود که لانا متوجه میشود مردی که قلب اما را ربوده، پسر همان مردی است که سالها پیش قلب او را شکسته بود.
کوسه کوچولو، محبوبترین ماهی دریا، با آهنگهای جذابش دلها را تسخیر میکند. اما استاریانا، خوانندهای حسود و مغرض، طمع قدرت موسیقی او را به جان میاندازد و نقشهای شوم برای دزدیدن آن طراحی میکند.
سه دانشجوی جوان برای تحصیل مهندسی به بنگلور میروند و در آنجا با دانشجویان سال بالایی درگیر میشوند. آنها برای انتقامگیری، به سراغ یک گانگستر محلی به نام رَنگا میروند.
این فیلم کمدی تابستانی که برگرفته از داستانی با همین نام است، سرشار از شور و شوق واقعی و تفریح سراسرگیر است. داستان افسانهای که در جزیره زیبای موهو رخ میدهد، با جسارت به روزگار حاضر آورده شده است.
دیتا که هرگز تمایلی به مادری نداشته، ناگهان خود را در جایگاه مادرخوانده دو دخترِ معشوقه خود میبیند. تقابل خواستههای فردی آنها چالشهایی را به وجود میآورد و در این میان، داستانی پرمهر از تلاشهای یک خانواده غیرسنتی برای حفظ پیوندشان روایت میشود.
تختلی، پسری ده ساله، در ناز و نعمت و فرهنگ غرق شده است. زندگی مجلل او در تضاد کامل با تاریکیهایی است که از فعالیتهای مجرمانه پدرش به زندگی او نفوذ میکند.
یک سال پس از مرگ پدرش، لیدیا گیلبرت احساس میکند کاملاً گم شده است - تا اینکه متوجه چیز غیرمنتظرهای میشود: یک فیلمنامه اپرای فضایی که نیاز به بودجهای پرفروش دارد که توسط پدرش نوشته شده است.
چلسی خانهای در ویل به ارث میبرد. او در آنجا با اوون آشنا میشود و استراحتی که به شدت به آن نیاز داشت را پیدا میکند. آنها با هم فستیوال اشترودل برگزار میکنند تا جذابیت ویل قدیم را به نمایش بگذارند.
یک وکیل که برای پیشرفت شغلی خود حاضر به مصالحه است، مجبور به مراقبت از مایا، دخترخوانده 8 ساله خود میشود. زندگی منظم آنها با تطبیق او با نقش پدرانه و مایا با سرپرست جدیدش، دستخوش آشفتگی میشود.
نجیپ در اثر تصادف رانندگی دچار ضربه به سر و حافظه خود را از دست میدهد. با استفاده از اطلاعات هویتی، به نزدیکانش خبر داده میشود. اندکی بعد، شوکت، رییس ده، و سلیم و حیاتی از اهالی روستا به بیمارستان میآیند. آنها عصبانی هستند زیرا نجیب با 9 میلیون تومان پول متعلق به روستا ناپدید شده است.
عشق دو جوان به دلیل رقابت سرّی دو خانواده بر سر یک دستور غذای مخصوص، در دوران کودکی ناکام میماند. آنها پس از گذشت سالها دوباره یکدیگر را پیدا میکنند و تلاش میکنند تا با به دست آوردن دوباره آن دستور غذا، رستوران خانوادگی جدیدی را بنا نهند.