«جان مارتلو» ( جوزف گوردن-لویت ) همه چیز در زندگی اش بر وقف مرادش است: آپارتمان، اتومبیل، خانواده. با این حال او از شرایط ناراضی است و به دنبال لذت بیشتری از زندگی می گردد. از این رو جان با دو زن متفاوت آشنا شده و بواسطه رابطه اش با آن دو درس های بزرگی در مورد زندگی و عشق می گیرد...
زمانی که لایل (آماری چیتم) نمی تواند بین نینا (تری هریس) یا مری جین یکی را انتخاب کند، یک مسابقه ساخته شده در بهشت استونر به یک مثلث عشقی زشت تبدیل می شود...
یک زن جوان غولپیکر به سختی میتواند در مغازهاش جا شود، با غلافهای سبز رنگ عجیب و غریب در هر اتاق و پورههای چوبی به زنان دلشکسته میوههای آناتومیک میدهد...
با نزدیک شدن به روز ولنتاین، یک مجری برنامه تلویزیونی معتاد به کار، با سابقه روابط ناموفق، نگران است که هرگز عشق واقعی خود را پیدا نکند. با این حال، یک غریبه مرموز ظاهر می شود و او نمی داند که زندگی عاشقانه اش برای همیشه تغییر خواهد کرد...
یک مرد مصری 30 ساله پس از 20 سال زندگی در آمریکا به مصر باز میگردد، اما با تفاوتها به خصوص پس از گم شدن مدارک هویتی و تمام پولش و گیر افتادن در مصر، به سختی کنار میآید.
یک آخر هفته، استوارت، برادرزاده عمه بام، به دستور دادگاه با فرزندانش ملاقات می کند. اگرچه همسر جدید و بسیار جوانترش مونا خیلی عصبی است، استوارت از فرصت استفاده میکند تا دوباره با فرزندانش که بسیار دوستشان دارد ارتباط برقرار کند...
هشت دوست با کمک یکدیگر به طور مداوم خانه هایشان را عوض می کنند؛ از یک آپارتمان به آپارتمانی دیگر، از یک خانه ی شریکی به یک خانه ی شریکی دیگر. این تغییرات همچنین باعث تغییر روابط آن ها نیز می شود؛ بعضی روابط به هم می خورند و برخی دیگر رشد می کنند...