این کمدی تلخ که برگرفته از رویداد واقعی است، درباره 20 سال حکمرانی روسای مافیا در سیسل و دشمنان آنها می باشد. فیلم بر روی پسری جوان تمرکز دارد که در آن هیر و بیر می خواهد به معشوقه اش برسد...
ماز جبرانی برای اجرای سومین برنامه استندآپ کمدی به استکهلم سوئد میرود و با طرح موضوعاتی از خانواده، نژادپرستی و سیاست نشان میدهد چگونه کمدی میتواند با برقراری ارتباط با تماشاگرانی از ملیت های مختلف یک ابزار دیپلماتیک باشد...
مردی آمریکایی که نه شغلی دارد و نه همدمی، و در حالی که در زندگی اش به پوچی رسیده است، تصمیم میگیرد اسلحه بردارد و افرادی که مستحق مرگند را به قتل برساند. دیری نمی گذرد که او در این کار یک شریک غیر منتظره هم پیدا می کند: دختری ۱۶ ساله بنام روکسی که احساساتی مشابه او دارد…
پائولا، یک شخصیت مکمل در جامعهای سرکوبگر، تلاش میکند تا به یک شخصیت اصلی تبدیل شود. او در مدرسه بالاترین نمره را دارد، اما تاکنون نتوانسته موسیقی احساسی بزرگی خلق کند. در جستجوی راه حلی، او خود را در دنیای سینمایی مییابد، جایی که با شخصیتهای اصلی و مکمل دیگر روبرو میشود...
لام، مردی بدنام و خشن، پس از ترک دنیای جنایت، در محله فقیری زندگی آرامی دارد. اما زمانی که ناپدید شدن دخترخوانده اش را متوجه می شود، برای پیدا کردن او، دوباره به دنیای جنایت بازمی گردد. او در آنجا با نسل جدیدی از جنایتکاران روبرو می شود که به مراتب خطرناک تر از او هستند...
آنتوان پس از اخراج از کار، به جای همسرش، مسئولیت مراقبت از فرزندان را بر عهده می گیرد . این نقشآفرینی جدید برای دو سال ادامه داشته است و آنتوان اکنون احساس خستگی و ناامیدی میکند. او نمیداند چگونه میتواند با خواستههای زیاد خانوادهاش کنار بیاید...
"شاون" و "گرومزیلا" به منظور آماده سازی برای یک عروسی پیش بینی نشده قبل از به دنیا آمدن بچه، به آب و آتش میزنند تا شوهر ناپدید شده "سلنا" را پیدا کنند...
شاون و گاس برای کمک به رئیس پلیس قدیمی خود به سانتا باربارا باز می گردند ، اما خود را در زمین قدیمی خود ناخوشایند می بینند زیرا آنها مخفیانه مشغول حل کردن پرونده ای هستند که
زمانی که یک اوباش قاتل سعی در ربودن برت کریشر برای جبران جنایاتش دارد، گذشته به دامان او باز می گردد. با کمک پدر جدا شده اش، برت باید گام های جوان تر خود را به عنوان یک خانواده جنایتکار جامعه گرا به جنگ ادامه دهد...