مجری تولزیونی برنامه کودکان «رندالف رنگین کمان» ( رابین ویلیامز ) با بی احترامی کامل از کارش اخراج می شود. مجری جایگزین او «اسموچی کرگدن» ( ادوارد نورتون ) خیلی زود پیشرفت می کند و به شهرت می رسد. اما شلدون تصمیم می گیرد به کارش باز گردد...
چهار دوست، با وجود اختلاف نظر و عقاید در خانواده هایشان، کنار هم و در سال های خسته کننده دهه ی 70 بزرگ می شوند. اما با گذشت زمان، هر کدام مسیر جدایی را برای زندگی اش دنبال می کند. اما طولی نمی کشد تا این چهار دوست، تبدیل به رقبای هم در دنیای جرم و جنایت می شوند...
شیم جائه مون که عضو یک باند تبهکاری است روزی شاهد کشته شدن دوست خودش توسط باند رقیب و مخالف باند خودشان می شود . او سریعا محل را ترک کرده و به شهر دیگری می رود . چند سال یعد اون خود به تنهایی باند جدیدی را تشکیل داده و به شهر قبلی باز می گردد تا انتقام دوستش را بگیرد و …
“ایزابل” دختری جوان ، بلندپرواز و با استعداد است که در دفتری چند ملیتی در پاریس کار می کند. رئیس او “کریستین” نیز به همان اندازه بلندپرواز است. او از ایده های ایزابل برای ارتقای مقام خود به ریاست دفتر نیویورک استفاده می کند و …
داستان فیلم در مورد یک شیمیدان می باشد که ناگهان از خواب بیدار می شود و خود را به جرم آتش سوزی و ساخت مـواد مخـدر در زندان می بیند. او به بیماری فراموشی مبتلا است اما به طور غیرمنتظره ای با وثیقه آزاد می شود و اولین کاری که می کند جستجو برای یافتن دوست دخـترش است …
افسر پلیس "سرگی سوبولوف" در حال رانندگی به سمت بیمارستانی بود که همسرش در حال به دنیا آوردن فرزندانشان بود. او که بسیار خوشحال بود، با سرعت زیاد رانندگی کرده و پسری را که در عرض خیابان عبور می کرد را ندیده و با او تصادف می کند...
"تایبی بالوگ" پیرمرده خلافکار 70 ساله که 10 سال زندانی شده بود ، پس از اینکه از زندان خارج میشود حتی به مقدار کمی هم تغییر نکرده بود! و تصمیم گرفت دوباره تشکیل گروه بدهد...
مردی جوان عضو گروهی میشود که همه نوع خلافی از مصرف مواد مخدر گرفته تا سرقت مسلحانه انجام میدهند. آنها این شیوه زندگی کردن را دوست دارند، تا اینکه کم کم توجه پلیس و یک باند رقیب را به خود جلب میکنند...
داستان در مورد یک مرد حیله گر و سابقه دار به نام "Toro" می باشد ، اون در شهر مالاگا زبان زد خاص عام بود تا زمانی که تصمیم گرفت از این کار دست بکشد ،بعد از اینکه از شهر خارج شده ، متوجه میشود برادر و خواهر زاده خود دست رئیس سابق خود اسیر شده است، و مجبور میشود به شهر برگشته و برای نجات آن ها به عادت های قدیمی خود روی گرداند..
داستان فیلم که بر اساس رویداد واقعی ساخته شده درباره مردی می باشد که 7 نفر را گروگان گرفته و یک بازرس پلیس به همراه تیمش باید ظرف 7 ساعت گروگانها را نجات دهند...