انیمیشن مربوط به شهر توکیو و سال ۱۹۹۹ میشود. یک خودکشی مرموز در شهر رخ داده است و رباتها نیز از کنترل خارج شدهاند. در این بین دو مامور پلیس، عضو گروه ویژه شماره ۲، وظیفه دارند تا با استفاده از سرنخهای بدست آمده جلوی ویرانیها را بگیرند…
يک مأمور پليس امريکايي - ايرلندي به نام «تري نونان» (پن)، پس از ده سال دوري به محله سابق خود-«آشپزخانه ي شيطان» در نيويورک - باز مي گردد. او قصد دارد در يک گروه تبهکاري ايرلندي تبار به سرکردگي «تامي فلانري» (هريس)، برادر دوست قديمي خود، «جکي» (اولدمن)، نفوذ کند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 17 جایزه دیگر.
«ماکس کيدي» (دنيرو) چهارده سال پيش به خاطر آزار و اذيت دختري شانزده ساله به زندان افتاده است. او پس از آزادي، براي انتقام سراغ «سام بودن» (نولتي)، وکيل دادگستري، مي رود...
«دکتر آلبرت ماينهايمر» (گريفيتس)، متخصص انرژي خورشيدي، قرار است يک برنامه ي جديد انرژي ملي را راه اندازي کند، ولي «کوئنتين هاپسبرگ» (گولت) همراه با ميليونرهاي ديگر توطئه چيده اند «ماينهايمر» را ساکت کنند تا از منافع انرژي اتمي شان دفاع کنند. «ستوان فرانک دربين» (نيلسن) نيز وارد صحنه مي شود تا اين توطئه را خنثي کند.
"دن مریک" از یک تصادف سخت رانندگی در حالیکه دچار فراموشی شده خارج می شود. او متوجه می شود که با "جودیت" که تلاش می کند او را دوباره به زندگی بازگرداند ازدواج کرده است. او بطور مداوم خاطراتی از مکانها و اتفاقاتی که بیاد نمی آرد را تجربه می کند و...
"جورج کافز" دبیرستان را تمام نکرده و به تازگی شغل و دوست دخترش را از دست داده است.او تصور می کند که اگر از دوستش دور بماند برایش بهتر است.به همین دلیل به برادر او "برد" دیدار می کند تا از او پولی قرض کرده و به برزیل برود.اما ناگهان "برد" کشته می شود و...
سال 1969. دو جوان به نامهاي «مارتي» و «کازمو» با نفوذ به سيستم کامپيوتري يک بانک، مقداري پول از حساب حزب جمهوري خواه بيرون مي کشند. «کازمو» را FBI دستگير مي کند، اما «مارتي» با خوش شانسي مي گريزد. بيست سال بعد سر يک جعه ي سياه ـ که حاوي مدرن ترين دستگاه کدشکن کامپيوترهاست ـ «مارتي» (ردفورد) رودرروي «کازمو» (کينگزلي) قرار مي گيرد...
«ری لیووی» (کیلمر) مأمور FBI، عهده دار وظیفه ی همکاری با «فرانک کوتل» (شپارد)، مأموری کهنه کار در امور سرخ پوستان در داکوتای جنوبی می شود. او که در ابتدا از اصل و نسب نیمه سرخ پوست خود شرمگین است، آرام آرام و از طریق «مگی ایگل بر» (توسی)، به آیین و رمز و رازهای سرخ پوستان علاقه مند و از مخاصمه جویی های «کوتل» بیزار می شود...
به هنگام افتتاح شعبه ی جدید یک شرکت بزرگ ژاپنی در لس آنجلس، جنازه ی زنی در اتاق کنفرانس پیدا می شود و «بازرس وب اسمیت» (اسنایپس) با سرپرستی «جان کانر» (کانری)، یکی از کارشناسان باتجربه ی پلیس (که سال های بسیاری را در ژاپن گذرانده) تحقیقات را آغاز می کند و …
ماجرای پلیسی است که در مبازخ با جنایت کاران در یک ماموریت به شدت زخمی میشود و امیدی به زنده ماندن او نیست که یک شرکت وابسته به پلیس اورا تبدیل به یک ربات پلیس میکند و وارد خیابان میکند تا با جنایت کاران مبارزه کند که او قسمتی از حافظه خود را بیاد میارد…..
یک کارآگاه فاسد که مکان شاهدان تحت حفاظت را به مافیا می فروشد، هنگامی که قصد کشتن یک زن روسی زیبا و بی رحم را دارد به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد …
داستان فیلم درباره یک دکتر هست که شب ها نقابی بر صورتش می زند و با استفاده از مهارت های رزمی اش آدم های خلافکار را تنبیه کرده و به نیازمندان یاری می رساند. اما…