فیلم اقتباسی از رمان کلاسیک "دیکنز" درباره انقلاب فرانسه است.وکیل برکنار شده "سیدنی کارتون" از مهاجری به نام "چارلز دارنی" به جرم جاسوسی علیه انگلستان دفاع می کند و...
فیلم داستان "اریک" یک ستاره فوتبال که میان دو راهی قرار گرفته است ، یا می بایست رویای تبدیل شدن به یک بازیکن حرفه ای را کنار بگذارد ، یا اینکه یک مرحله تازه از زندگی را شروع کند و ...
"ما دویل" با بدبینی به زادگاه خود بازمی گردد. برادر او "جوئی" می ترسد معشوق او "پگی" نیز در پی او بیاید. او با "جری" ازدواج کرده و دارای یک فرزند نیز است، اما عاشق "ارل" دوست "جری" می شود و...
«دنی» به مدرسه شبانه روزی فرستاده می شود و با وجود سخت گیری های معلمان و مسئولان مدرسه رابطه ای را با یک دختر آفریقایی از مدرسه ای دخترانه آغاز می کند...
در حین خرید برای کریسمس، «فرانک» (دنیرو) و «مالی» (استریپ) به هم علاقه مند می شوند. این برخورد کوتاه شروعی است برای تغییر بزرگی در زندگی هردوی آن ها...
"آنتونیو" در حالیکه "روزاریو" مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شدت خونریزی می کند را به بیمارستان می برد. او که در سالن انتظار منتظر نتیجه عمل جراحی است، با استفاده از فلشبک داستان را روایت می کند...
یک پیشخدمت داستان پیشخدمت دیگری به نام "کیت" را تعریف می کند. او یک تبهکار است و به جرم تلاش برای فرار از آمریکا محکوم به خدمتکاری شده است. کار او مراقبت از فرزندان مردی است که مسئولش شده است و...
سال 1963، یک شب پیش از اینکه "ادی" و دوستانش به ویتنام برسند. آنها یک بازی کثیف را آغاز می کنند، همه آنها به دنبال زنی رفته و هر کدام که زشت ترین زن را پیدا کند برنده است. "ادی" زنی تنها به نام "رز" را پیدا می کند و...
گروهی از بچه های بروکلین، یگ گروه (شبیه گنگسترها) را تشکیل می دهند و از این به بعد تمام کارهایشان را در کنار یکدیگر انجام می دهند. اما همان قدر که کارهایشان سهل می شود، با مشکلاتی نیز روبرو می شوند...
"آنابل" دختری تازه وارد در یک مدرسه کاتولیک مخصوص دختران است.او که از دو مدرسه قبلی خود اخراج شده است به معلم خود "سایمون بردلی" علاقه مند می شود."آنابل" از علاقه اش دست نمی کشد تا اینکه "سایمون" مجبور می شود بین قلب خود و کار درست یکی را انتخاب کند...
"فیلیپ" هنگام تولد اولین فرزندش یک دوربین فیلمبرداری 8 میلیمتری خریداری می کند.چون این اولین دوربین در شهر است رئیس حزب محلی به او لقب عکاس رسمی شهر را می دهد.وقتی او به جشنواره فیلم منطقه فرستاده می شود آینده ای روشن برایش آشکار می شود...
"دیمیتری" که مصمم است بهترین باشگاه در سراسر کشور را بسازد، یک مربی آلمانی را استخدام می کند اما وقتی اولین تانکهای نازیها وارد شهر شده و "ربکا" دختر زیبای بانکدار شهر با ستاره تیمش رابطه برقرار می کند، نقشه های او به هم می ریزد...
"جانی واکر" یک گاوچران و بوکسور است. او بسیار خجالتی و کمی احمق است. او عاشق "روبی" است اما نمی تواند به او بگوید. او همچنین برای بوکس مقداری پا به سن گذاشته اما تنها چیزی است که خوب انجام می دهد...