یک مدیر بازاریابی در نیویورک برای کمک به عروسی بهترین دوستش به شهر خود باز میگردد. او در این سفر درسی سخت میآموزد و به این نتیجه میرسد که عشق و حمایت خانواده و دوستان از هر چیزی در زندگی مهمتر است.
چلسی خانهای در ویل به ارث میبرد. او در آنجا با اوون آشنا میشود و استراحتی که به شدت به آن نیاز داشت را پیدا میکند. آنها با هم فستیوال اشترودل برگزار میکنند تا جذابیت ویل قدیم را به نمایش بگذارند.
ساتورو میزوشیمای طراح، عاشق چیزهای سنتی مانند اشیاء دستساز و دستنوشته است. روزی در کافهای به نام پیانو با زنی مرموز به نام میوکی میهارو آشنا میشود. به نظر میرسد ارزشهایی شبیه به ساتورو دارد و او مجذوب او میشود. ساتورو شماره تلفن همراه میوکی را میخواهد، اما او تلفن همراه ندارد. آنها قول میدهند که هر پنجشنبه در کافه همدیگر را ببینند. از آن زمان به بعد، ساتورو و میوکی هر پنجشنبه یکبار همدیگر را میبینند و رابطه آنها به طور عاشقانه发展. ساتورو تصمیم میگیرد به میوکی پیشنهاد ازدواج بدهد، اما او در کافه حاضر نمیشود.
تارا که اکنون در ایالت مونتانا ساکن شده و با کابوی بوون نامزد کرده، برای پیوند دادن زندگیهای خانوادگی خود تلاش میکند، اما به نظر میرسد ادغام این دو خانواده چالشی بزرگتر از آن چیزی باشد که تصور میکردند.
مدی مککنزی مجری سختکوشی است که به واسطه ی پشتکار و استعدادش به یک گوینده رادیویی محبوب تبدیل شده است. جان رید، کارآفرین تکنولوژی بیخیالی است که بیشتر به میزبانی مهمانیها علاقه دارد. این دو نفر از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند.
لورا، دستیار گالری و عکاس نوظهور، بالاخره برای نمایش در بخش تازه کاران گالری انتخاب میشود، اما به شرطی که بتواند یک هنرمند گوشهگیر به نام شین را متقاعد کند تا جدیدترین عکسهای خود را برای اولین بار در گالری به نمایش بگذارد.
آلی با تمام توان در تلاش است تا تاکستان خانوادگی خود را حفظ کند. او از یک بازدیدکننده به نام اتان کمک میگیرد، غافل از اینکه او در واقع یک نماینده فروش است که برای خرید ملک فرستاده شده است.
ایو، ویراستار کتابهای عاشقانه، قبول میکند که برای رماننویسهای پرفروشش خانهداری کند. او در این مدت خانه را با جیک، مربی خودیاری، به اشتراک میگذارد. جیک به این فضا برای برگزاری کارگاههای آموزشی با مضمون عاشقانه به مناسبت روز ولنتاین نیاز دارد.
یک زوج جوان پس از ازدواج با مشکلی جدید روبرو میشوند: خرخر کردن زن در خواب که خواب شوهر را مختل میکند. این چالش، تصویری از فداکاریها و تعهدات لازم برای یک ازدواج پایدار را به نمایش میگذارد.
یوکاری، پنج سال است که با کیپِی، دوست پسر محقق پزشکی خود زندگی می کند. روزی که یوکاری منتظر بازگشت کیپِی است، ناگهان یک مأمور پلیس به او خبر می دهد که کیپِی به دلیل خونریزی مغزی بیهوش شده است. اما ماجرا به اینجا ختم نمی شود و مشخص می شود که شغل و نام کیپِی جعلی بوده است...
هنری خجالتی از اینکه تابستان پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان وارد یک رابطه عاشقانه غیرمنتظره با سامانتای زیبا و محبوب می شود، بسیار خوشحال است. وقتی عشق هنری به وسواس پیچیده تبدیل می شود، سامانتا عقب می نشیند...
مدهاو با دختری به نام ریا آشنا می شود و عاشق می شود. پس از تلاش برای متقاعد کردن او برای تبدیل شدن به دوست دخترش، او از صمیم قلب موافقت کرد که دوست دختر او شود.