دو شخصیت اصلی داستان در یک صحنه نسبتاً جذاب در رختخواب، رابطه خود را حل و فصل میکنند. آنها پس از دو سال از زمانی که در یک برنامه تلویزیونی واقعنما با هم کار میکردند، دوباره به هم میرسند...
زن جوانی پس از اینکه به سختی از چنگ یک شکارچی مرگبار فرار می کند، به شهری دورافتاده می گریزد، جایی که زندگی خود را بازسازی می کند و مرد رویاهای خود را پیدا می کند... تا اینکه مرد کابوس هایش او را دوباره پیدا می کند...
امیلی در ظاهر همه چیز دارد اما روزی به این نتیجه میرسد که باید برای به دست آوردن چیز های بهتری تلاش کند، او در این راه با مایکل که یک هنرمند حرکات هیپ هاپ هست آشنا میوشد و...
زنی که در آستانه 30 سالگی است متوجه می شود که زمان زیادی برای زندگی ندارد. او سرنوشت خود را می پذیرد، اما مردی به نام جون در مقابل او ظاهر می شود و زندگی او تغییر می کند...
جوسلین یک تاجر موفق، اما خودخواه و زن ستیز است. او سعی می کند یک زن جوان زیبا را با تظاهر به معلولیت اغوا کند تا اینکه او را به خواهر ویلچری اش معرفی می کند...
جین، یک زن جوان خجالتی، در یک شهربازی کار می کند. او که شیفته چرخ و فلک است، هنوز با مادرش در خانه زندگی می کند. این زمانی است که ژان با جامبو، جاذبهی شاخص جدید پارک آشنا میشود.
ماری، اوایل دهه سی، از دوست پسرش جولیان پیشنهاد ازدواج می گیرد. غرق، او راه صادقانه را دنبال می کند: او باید در مورد آن فکر کند. در حومه شهر، او سعی می کند ذهن خود را پاک کند، اما با "مردم فکری" مواجه می شود، موجوداتی که به نظر می رسد همه درک روشنی از بهترین چیز برای ماری دارند.
لنز طرحی از کروزبرگ است: بامزه، جذاب، تخیلی و ناتوان در تصمیم گیری. وقتی او و ایرا زوج می شوند، آن دو تابستان بی دغدغه را با هم می گذرانند - تا اینکه ایرا به لنز روشن می کند که او بچه می خواهد...
گابریل بوخمن قبل از ورود به یک دانشگاه معتبر آمریکایی تصمیم گرفت برای یک سال به دور دنیا سفر کند، کوله پشتی اش پر از رویاها. پس از ده ماه در راه، او مصمم به کشف قاره آفریقا به کنیا رسید. تا اینکه به بالای کوه مولانجه، مالاوی، آخرین مقصدش رسید.