یک مدیر تلویزیونی بدبین به یک شهر ایدهآل در داخل یک گوی کریسمس نگاه میکند و به طور جادویی به آنجا منتقل میشود. او که در یک شهر برفی بینظیر و در کنار یک جنگلبان محلی از خواب بیدار میشود، متوجه میشود که همه چیز فقط یک فانتزی نیست.
کاترین یک وکیل موفق است اما در عشق بدشانس است. وقتی به او می گویند که سرنوشتش با مردی به نام مایکل گره خورده، کاترین فکر می کند که همه چیز مزخرف است...
ملاقات بین یک مرد ه.م.ج.ن.س.گ.ر.ا.ی عاشق مردان متاهل و یک مرد متاهل پنهانکار، هردو را مجبور به رویارویی با خواسته های واقعی شان در زندگی عاشقانه می کند.
زنی در کما فرو میرود اما متوجه میشود که روحش بیدار است، بنابراین سعی میکند با مردم شهرش ارتباط برقرار کند و آنها را متقاعد کند که نظر خود را در مورد توسعه املاک و مستغلات در جامعه خود تغییر دهند...
این فیلم داستان زوجی را روایت میکند که با مشکل لذت نبردن زن از رابطه دست و پنجه نرم میکنند. شوهر برای حل این مشکل به دنبال راهکارهای درمانی است و فیلم به طور صریح و بدون هیچ ابهامی به این موضوع میپردازد.
تونی کاراموسات، کارگردان مشهور سینما، مجذوب ایده یافتن سیزدهمین حقیقت اساسی در مورد آرمانی ها شده است. طبق یک افسانه، این حقیقت در اختیار آرماناما، آخرین نسل این قوم است. تونی با زنان جوان از سراسر جهان قرار ملاقات می گذارد، به این امید که هم حقیقت و هم جفت روح خود را پیدا کند...
با توجه به فرصتی که برای دیدار مجدد با خانواده اش در شب کریسمس سال 1996 فراهم شده، کریستین کارترایت امیدوار است که بتواند گذشته خود را تغییر دهد تا زندگی فعلی خود را در سال 2013 بهبود بخشد...
هنگامی که قدیمی ترین دوست داماد، کول، (جک کواید) متوجه می شود بهترین دوستش، جیسون، (جارد ورنیک) در حال ازدواج است، از موسسه ای که در آن زندانی شده است فرار می کند و برای خدمت به عنوان بهترین مرد به ملاقات غافلگیرانه می رود...
فابیو (فابیو پورچات) و میا (میا ملو) دو زوج هستند که تازه عروسی گرفته اند که تنها پس از یک ماه آشنایی تصمیم به نامزدی گرفتند. این زوج تصمیم می گیرند ماه عسل خود را در یک سفر دریایی از ریودوژانیرو به اروپا بگذرانند اما ...