برنده 2 جایزه BAFTA Film Award همچنین دریافت 2 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
یک کلاس سرکش از پسران نوجوان با استعداد و جذاب توسط دو معلم عجیب و غریب و مبتکر آموزش داده می شود، زیرا مدیر مدرسه آنها برای پذیرش همه آنها در آکسفورد یا کمبریج فشار می آورد.
این داستان تاثیرگذار که بر اساس یک داستان واقعی است، تلاش یک دختر دبیرستانی را برای پایان دادن به سنت دههای که در مدرسهاش از نظر نژادی جدا شده بود، به تصویر میکشد. تلاش های او تنش های نژادی را در شهر دوباره شعله ور می کند...
دو اسکیت باز روی یخ (کریستی کارلسون رومانو، راس توماس) در حالی که رویای افتخار المپیک را در سر می پرورانند، رابطه ای همراه با عشق و نفرت برقرار می کنند...
یک معلم دبیرستان به نام جیک سینگر که در رابطه با یک بیوه زیبا به نام آلگرا مارشال قرار میگیرد. با مشکلات روانشناسی خود، دکتر مورالس و پدر سابق آلگرا دست و پنجه نرم کند....
در شهر کوچکی به نام Rockwell Falls در ایالت North Dakota جمعیتش برابر با 436 نفر است و برای بیش از 100 سال ثابت مانده است. در این شهر، هر کسی که تلاش میکند از آنجا خارج شود، با حوادث عجیب و مرگباری روبرو میشود. داستان فیلم حول محور استیو کدی است که به عنوان یک مامور سرشماری مریکا به این شهر فرستاده میشود. او در طول اقامت خود در این شهر، چندین راز و رمز و راز عجیب را کشف میکند. بعداً شخص میشود که ساکنان شهر به عدد 436 اهمیت مذهبی خاصی میدهند و...
یک مرد بیتفاوت و بیحوصله شاهد است که یک خونآشام یک ادم را میبلعد و چنان شیفته او میشود، او را تعقیب میکند و در زیرزمین به دام میاندازد تا دوباره نتواند بکشد...
داستانی جذاب در مورد حلقه نامزدی که مدتهاست گم شده است که خصومت چند دههای را بین زوجی که زمانی نامزد کردهاند را دوباره برمیانگیزد و تأثیری که ظهور مجدد آن بر دختر زن و برادرزاده مرد میگذارد...
در پایان جنگ جهانی دوم، در حالی که بمباران گسترده متحدین شهر درسدن آلمان را ویران می کرد، یک عاشقانه بین یک خلبان انگلیسی مخفی شده در شهر و یک پرستار آلمانی شکل می گیرد.
پس از جدایی دردناک، بن دچار بی خواب می شود. او برای از بین بردن زمان، شروع به کار در شیفت آخر شب در سوپرمارکت محلی میکند، جایی که تخیل هنریاش بیحرکت است.
«آماندا» (دياز)، سازنده ي آنونس فيلم ها، اهل لس آنجلس و «آيريس» (وينسلت)، روزنامه نگار اهل ساري، انگلستان، هر دو به سايتي اينترنتي مراجعه مي کنند به نام «خانه تاخت زني» و تصميم مي گيرند براي فراموش کردن شکست هاي عاطفي شان، دو هفته اي خانه هاي شان را در انگلستان و امريکا، با هم عوض کنند...
منهتنی کاترین اومارا (هچه) با مرد جوانی که از دست پدرش فرار کرده است پیوند می خورد . زمانی که پدر یک سال بعد برای فروش درختان کریسمس خود به نیویورک باز می گردد، او و کاترین با یکدیگر برخورد می کنند...
کیت دختر نوجوان و زیبایی است که با مادرش زندگی می کند و در زمینه برقراری ارتباط اجتماعی تجربه ای ندارد . مادر کیت زنی بی توجه به مسائل اخلاقی است که هر بار که در یک رابطه عشقی شکست می خورد از محل اقامتشان به جای دیگری نقل مکان می کند و بنابراین کیت همیشه دختری تنها بوده و هیچ دوستی ندارد . از سوی دیگر جان تاکر که پسری خوش تیپ و خوش هیکل و کاپیتان تیم بسکتبال مدرسه است و تجربه زیادی در ارتباط با دختران دارد همزمان با سه تا از دخترهای مدرسه به اسامی هیدر ، کری و بت دوست می شود و در ادامه هر سه آنها را رها می کند . دخترها که متوجه این موضوع شده اند با هم متحد شده و تصمیم می گیرند از جان انتقام بگیرند . بنابراین آنها نقشه ای طرح می کنند که کیت را به نحوی با جان آشنا کنند و سپس کاری کنند که کیت او را رها کند تا دل جان بشکند اما در ادامه مشخص می شود که کیت و جان واقعاً دلباخته هم شده اند.
مادئا یک مادربزرگ پرمشغله با مسئولیت های زیادی است. او باید از نیکی مراقبت کند و همچنین یک گردهمایی خانوادگی برگزار کند. آیا او می تواند از پس اتحاد مجدد برآید؟..
یک کمدی رمانتیک شهری درباره یک پلیس جوان اهل سن دیگو که به همراه نامزدش به لس آنجلس سفر میکند تا با خانواده عجیب و غریب او دیدار کند و خبر نامزدیشان را به آنها بدهد.
داستان در مورد صعود آیریس به اوج مثلث عشق/قدرت است که شامل معشوق انگلیسی مک هیث و آرت، یک بوکسور جوان جدی است. در چشم انداز اخلاقی ، هر شخصیت در تلاش است تا حاکمیت خود را ایجاد کند...