پس از دور کردن همسر تیره پوستش، "دان" تبهکاری بزرگ با زنی سفید پوست ازدواج کرده و صاحب فرزندی به نام "سانجانا" می شوند که بعد ها می فهمد برادران آن زن گنگسترهای بزرگ شهر هستند و...
آماریلیس ، با پدر و مادرش زندگی می کند و دوستش که رویای او به تعویق افتاده است. هنگامی که خیانت در همان هفته رخ می دهد، او به نیویورک می رود. در آنجا، او به یک آپارتمان وارد می شود و...
سارا به جولیارد میپیوندد تا به رویای مادامالعمر تبدیل شدن به یک بالرین پریما جامه عمل بپوشاند، اما به زودی عاشق هیپهاپ و یک آهنگساز جوان میشود که هر دو جاهطلبیهای او را به چالش میکشند...
این فیلم کُمدی به ما نشان می دهد که عشق، هیچ ربطی به "کامل و بی نقص" بودن فرد ندارد و ممکن است میان هر دو آدمی با هر نوع ظاهر و سلیقه به وجود آید. اَندرسون پس از اینکه دختر رویاهایش را از دست می دهد، خیال می کند دیگر هرگز عاشق نخواهد شد. اما با اصرار بهترین دوستش، به یک پیشخدمت پیشنهاد دوستی می دهد و...
«ریچ» (اوون ویلسن) و «فرد» (جیسن سادیک) دو دوست صمیمیاند، و هردو چندین سال است که ازدواج کرده اند. اما وقتی که این دو مرد در خانه از خود بیقراری و بی حوصلگی نشان می دهند، همسرانشان تصمیم میگیرند تا یک هفته به شوهرانشان اجازه دهند تا هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند، بدون اینکه مورد مواخذه یا کوچکترین سوالی قرار بگیرند. این موضوع در ابتدا شبیه یک رویا برای ریک و فرد می باشد. اما آنها به زودی متوجه می شوند که رویایی که آنها از زندگی مجردی داشتند به طور فاحش و البته خنده داری با جهان واقعیت فرق دارد...
لوئیس از آزادی و مجرد بودن لذت می برد. او بوی عطر و در نتیجه پول دارد. با این حال، 5 خواهر و مادر او معتقدند که در 43 سالگی، او باید به دنبال همسر باشد، نه یک شب...
میناکو، یک زن پنجاه ساله و مجرد، یک روز شیر را به خانهٔ عشق اولش، تاکاناشی، که اکنون ازدواج کرده است و همسرش در مرحلهٔ پایانی بیماری است، تحویل میدهد. این دیدار تغییرات غیرمنتظرهای را در زندگی آنها به همراه می آورد ...
داستان از پیادهروهای مجلل ردیو درایو و ارتفاعات بورلی هیلز آغاز میشود. سؤال این است که آیا او واقعاً قدرت متقاعد کردن همخانههایش را برای انجام خواستههایش دارد؟ سرانجام، همخانهها در برابر وسوسه تسلیم شده و در این میان، با جنبهای از شخصیت سیندی مواجه میشوند که پیشتر برایشان ناشناخته بود.
کارآفرینان جوان میشا و اولگ به سنت پتربورگ نقل مکان می کنند تا یک تجارت دکوراسیون داخلی راه اندازی کنند. میشا شروع به قرار ملاقات با تاتای مرموز می کند، زنی که بیماری کشنده خود را از او پنهان می کند...