زنی پس از سالها به آرزوهای دوران کودکیاش رجوع میکند و میکوشد تا اهداف پیشین خود را محقق سازد. با این حال، او درمییابد که پیگیری این آرمانهای دیرین، وی را به سفری پیشبینیناپذیر و شگفتآور رهنمون میکند.
در ایام کریسمس، کیت صاحب یک مغازه عتیقهفروشی در محلهای در حال بازسازی است. آشنایی اتفاقی او با مردی به نام مارک در اتوبوس، منجر به شکلگیری احساسی بین آنها میشود.
استر در مواجهه با لحظات گوناگون زندگی، پی میبرد که عشق واقعی به جایگاه و ثروت نیست، بلکه به اصالت و رشد فردی بستگی دارد. با فاش شدن رازها و خیانتها، او باید بین زندگی دلخواهش و سرنوشتی که دیگران برایش تعیین کردهاند، انتخاب کند. این داستان، روایتگر قدرتمند مسیر بهبودی است.
کارلوس و النا قصد دارند از هم جدا شوند، اما درست لحظه ای پیش از امضای برگه های طلاق، یک نفر از راه می رسد و به آن ها پیشنهاد می دهد به گذشته برگردند و فرصتی دوباره داشته باشند. آنها به سال 1994، یعنی سالی که برای اولین بار با هم آشنا شدند، سفر می کنند و ماجراهایی خنده دار و احساسی را تجربه می کنند و...
داستان دربارهی سونو مدل، یک آرایشگر معروف است که برای دلیلی مجبور میشود خود را به شکل یک زن به نام لیلا تغییر دهد. این تغییر قیافه باعث ایجاد ماجراهای خندهدار، عاشقانه و پر از هیجان میشود و در نهایت به یک آشوب کمدی منجر میگردد.
داستان ایزی، متخصص روابط عمومی، که پس از درگیری یک سلبریتی با پدرش، مجبور به همکاری با او برای حل بحران میشود و در این میان، رابطهای عاشقانه بین آنها شکل میگیرد.
تاکاگی و نیشیکاتا، دو دانش آموز سال آخر دبیرستان، در آستانه تعطیلات تابستانی، بچه گربه ای به نام هانا را پیدا می کنند و تصمیم می گیرند تا زمان یافتن مادرش، از او مراقبت کنند.
این فیلم درباره مردی است که میخواهد سگ گلدن رتریور 11 سالهاش را به خانه جدیدی واگذار کند. او و دوستش در یک سفر جادهای به وضعیت اسفناک نجاتها و پناهگاههای سگ و سختی واگذاری آنها پی میبرند. آنها همچنین با سگهای بیخانمانی مواجه میشوند که مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند. این فیلم عشقی را که به سگهایمان داریم به تصویر میکشد و نشان میدهد که آنها خانواده ما هستند.
اونگین، جوان ثروتمند و خسته از زندگی اشرافی پایتخت، برای فرار به عمارت عموی بیمار خود در روستا میرود. او با مرگ عمو مواجه میشود اما از ثروت به جا مانده خوشحال میشود. اونگین با انزوا از دیگران، در عمارت زندگی میکند تا اینکه با بازگشت صاحب جدید املاک همسایه، با او و خواهرانش آشنا میشود.
داستان دربارهی زنی به نام آنیا اسمولینا است که پس از مشکلات فراوان تصمیم میگیرد با دوچرخه و سگش به شهر ماگادان سفر کند تا با مادرش آشتی کند. این سفر طولانی و پرخطر، آزمونی برای او خواهد بود.