روزنامهنگاری به نام «یه پن» در تحقیقات خود درباره یک حادثه سقوط، دو نفر را به عنوان مظنون معرفی میکند. این اقدام باعث خشم عمومی میشود و اوضاع به سرعت از کنترل خارج میگردد.
گروهی از پلیسهای میامی، مخفیگاهی حاوی میلیونها دلار پول نقد پیدا میکنند. با فاش شدن خبر این کشف بزرگ برای افراد خارج از گروه، بیاعتمادی بین آنها افزایش مییابد و این موضوع باعث میشود که نسبت به قابل اعتماد بودن یکدیگر دچار تردید شوند.
سو-یونِ ۱۳ ساله پس از مرگ مادربزرگش تنها میماند. او که در صورت عدم یافتن سرپرست، باید به مرکزی برای نگهداری از کودکان سپرده شود، زوجی را میبیند که توجهش را جلب میکنند. این زوج در حال به فرزندی پذیرفتن دختر هفت سالهای به نام سون-یول هستند و بسیار خوشحال به نظر میرسند. سو-یون سعی میکند به سون-یول نزدیک شود، اما متوجه رفتارهای مشکوکی از او میشود.
زمانی که مادر هانا سوِنسِن (با بازی سوئینی)، یعنی دلورس (با بازی نیون)، در جستجوی خانهای برای خواهرش، میشل (با بازی اتکینز)، به طور ناگهانی با جسد صاحبخانهای که از مشتریان دائمی کافه «کوکی جار» بود، روبهرو میشود، هانا بیشتر از هر کس دیگری غافلگیر و شوکه میشود.
یک چهره قدرتمند در صنعت موسیقی نیویورک، با یک نقشه اخاذی پیچیده مواجه میشود و در یک تصمیم سرنوشتساز قرار میگیرد. این داستان، روایتی مدرن از فیلم کلاسیک «بالا و پایین» کوروساوا است.
چهار بازنشستهی پرشور اوقات خود را با حل کردن پروندههای قتل قدیمی برای سرگرمی میگذرانند، اما کارآگاهبازی آنها زمانی هیجانانگیز میشود که ناگهان با یک معمای جنایی واقعی روبرو میشوند.
پس از مرگ غمانگیز مادرشان بر اثر اوردوز، دو خواهر جوان برای جلوگیری از جدایی توسط سیستم بهزیستی، تصمیم میگیرند تا مرگ مادر را پنهان کنند و جسد او را مخفی نگه دارند. اما با نزدیک شدن به کشف رازشان، آنها با یک چالش بزرگ روبرو میشوند: تا چه حد حاضرند برای محافظت از این راز پیش بروند؟
چیاو یان که در یک شهر مرزی بزرگ شده بود، بعد از سالها تلاش سخت، به یک بازیگر مشهور تبدیل شد اما تحت فشار زیاد، با احتیاط راه خود را ادامه داد. در همین حین، خواهرش که سالها بود با او ارتباطی نداشت، ناگهان ظاهر شد.
در پی فروپاشی نظام کمونیستی در اوایل دهه ۱۹۹۰، یک تیم مخفی متشکل از افسران بلندپایه ارتش بلغارستان، به فرماندهی فردی با تواناییهای فراروانی، شروع به کاوش برای پیدا کردن یک شیء مرموز کردند؛ شیئی که گفته میشود پیروزی مطلق را به ارمغان میآورد.
اردوی تفریحی یک شرکت در جزیرهی اسرارآمیز به محلی برای ملاقات امیلیا با نامزد سابقش تبدیل میشود. این رویارویی باعث زنده شدن احساسات گذشته و ایجاد تنش میشود. با پیدا شدن جسد یکی از مهمانان، ماجرا به یک پرونده جنایی تبدیل شده و پای اتهامات به میان میآید.
در این داستان، یک محقق به نام نیک، نسخه اصلی کمدی الهی را از یک گروه قاچاق مافیا میدزدد. او به همراه معشوقهاش، جولیتا، وارد مسیری پرخطر میشود. همزمان، داستان زندگی دانته، خالق این اثر، روایت میشود که چگونه از یک ازدواج ناگوار فرار کرده و شاهکار خود را خلق میکند.
کامرون و مادرش، برای فرار از دست پدرش، به مزرعهای دورافتاده نقل مکان میکنند. در آنجا، کامرون با پدیدههای غیرممکنی مواجه میشود که او را به تردید درباره واقعیت وا میدارد. او باید پیش از اینکه این رازها زندگیاش را ویران کنند، آنها را کشف کند.
پس از مراسم خاکسپاری همسر مری، برادر و مادر او که مری پیش از این آنها را ملاقات نکرده بود، به دیدارش میآیند. مری در ادامه متوجه میشود که بستگان همسر فقیدش برای او و پسرش، تونی، خطرناک و آسیبرسان هستند.