زمانی که انی لرد برای داوری در محاکمه بزرگ مافیایی انتخاب میشود،توسط یک فرد که به اسم “معلم” مجبور میشود تا بقیه داور ها را وادار کند که رای بر بیگناهی دهند...
دختری شانزده ساله بنام «نیکول واکر» ( ریس ویدرسپون ) با مردی جوان ( مارک والبرگ ) آشنا شده و عاشق او می شود. طولی نمی کشد که این مرد چهره واقعی خود را نشان می دهد و نیکول می فهمد که او روانی است. زمانی که دختر سعی می کند از او دوری کند، اوضاع بدتر می شود…
فیلم داستان وقایعی است که پس از کشته شدن فردی در نیویورک رخ میدهد. یک پسربچه بر اثر اصابت یک گلوله سرگردان کشته میشود. این گلوله در درگیری بین یک افسر پلیس و یک عضو گروهی تبهکاری شلیک شده است. این فرد قبلا در زندان بوده است و به صورت مشروط آزاد شده است. آزادی او کاملا مشکوک بوده است. معاون شهردار نیویورک، کوین کالهان، برای آن که بیابد او چطور آزاد شده است تحقیقاتی را آزاد میکند. تحقیقاتی که نیویورک را تکان میدهد.
مردی که در زندگی شخصی خود ناموفق بوده اقدام به سرقتی برای بدست آوردن پول برای تجارت جدید خود می کند اما وقتی همسرش وارد کار او می شود همه چیز به هم می ریزد...
آدمکش بی رحم یکی از سازمانهای مخفی چین که پس از هر قتل اشک پشیمانی می ریزد در یکی از روزها هنگام قتل سه سردسته یاکوزا ، زنی زیبا او را می بیند.او عاشق آدمکش می شود.از طرفی اعضای یاکوزا در صدد انتقام هستند و…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
مأمور امنيتي «هري تاسکر» (شوراتسنگر) که خانواده اش گمان مي کنند فروشنده ي کامپيوتر است با يک گروه تروريستي درگير مي شود و نقشه ي آنان را براي نابود کردن شهرهاي امريکا عقيم مي گذارد.
«الکس» (مگره گور)، «ديويد» (اکلستن) و «جوليت» (فاکس)، در يک آپارتمان مشترک در ادينبرگ زندگي مي کنند. آنان براي کمک خرج، مستأجر چهارمي را براي اتاق اضافي آپارتمان مي پذيرند. اما خيلي زود اين مستأجر را که در اثر تزريق مواد مخدر مرده، در اتاقش پيدا مي کنند؛ در حالي که چمداني پر از پول نيز در اتاق است...
"اونوف" نویسنده ای که مدت زیادی است کتاب جدید چاپ نکرده و از حرفه اش دورافتاده است.وقتی در یک شب طوفانی توسط پلیس در حالی که هیچ مدرک شناسایی نداشته و دیونه وار در حال فرار بوده دستگیر می شود,کارآگاه به او مشکوک می شود ...
به منظور تامین هزینه های تحصیلات حقوق خود،"مارتین" به عنوان نگهبان شب در یک سردخانه مشغول بکار می شود.وقتی قربانیان یک قاتل سریالی به سردخانه منتقل می شوند،اتفاقات وحشتناکی به وقوع می پیوندد...
«تام ساندرز» (داگلاس)، متخصص برنامه ریزی کامپیوتر، با همسر و دو فرزندش زندگی آرام و خوبی دارد. او در شرکتی نیمه خصوصی و نیمه دولتی کار می کند. تا این که «مردیت جانس» (مور) به عنوان مدیر اجرایی جدید شرکت کارش را آغاز می کند. او سال ها قبل دوست و نامزد «تام» بوده که بعد از به هم خوردن رابطه شان، به کلی از هم بی خبر بودند…
یک پلیس سایبورگ لس انجلسی بازنشته مجبور میشود خارج از زمان بازنشتگی اش اقدام به دستگیری همکار قدیمی اش کند. همکار قدیمی او در حال قاچاق اطلاعات به یک سازمان ترروری است که در حاله توطئه برای ترور مقامات دولتی هستند…
«کين» (ترنر) و دوستش، «او ـ داگ» (تيت) از واکنش بدگمانانه ي يک فروشنده ي کره اي و همسرش خشمگين مي شوند و «او ـ داگ» هر دوشان را مي کشد و با «کين» مي گريزند. پدر و مادر «کين» مرده اند و او با پدر بزرگ و مادر بزرگش زندگي مي کند و با وجود موعظه هاي مذهبي آنان، روز به روز بيشتر در دنياي تبهکاري و خشونت فرو مي رود......
«اندی سافیان» رئیس کالج که با همسر تازه اش، «تریسی» زندگی می کند، برای کمک هزینه ی خانه، «دکتر جد هیل» جوان را به مستأجری می پذیرد و آرام آرام در می یابد که «جد» و همسرش در نقشه ی تصاحب غرامتی که بیمارستان بابت تشخیص اشتباه به او پرداخته، هم دست بوده اند ....
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
«فرانک هاريگن» (ايست وود)، مأمور مخفي کهنه کار آمريکايي، در حال تحقيق در باب تهديد احتمالي به جان رئيس جمهور امريکاست و خيلي زود مردي به نام «بوت» (مالکوويچ) با «هاريگن» تماس مي گيرد و مي گويد که خيال دارد رئيس جمهور را بکشد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
پس از یک فاجعه هوایی، «مکس کلین» یکی از بازماندگان دچار تغییر شخصیتی میشود. او که دیگر نمی تواند با زندگی سابق خود و همسرش «لارا» ارتباط برقرار کند، نوعی احساس شکست ناپذیری و خدا بودن پیدا میکند. وقتی روانشناسش از کمک به او باز میماند، او را برای دیدن یکی دیگر از بازماندگان حادثه میفرستد…