در دهکدهای ساحلی و آرام، رئیس دهکده کودکی با تواناییهای خارقالعاده را مییابد. این کشف، آرامش روستا را برهم زده و مردم را به دو دسته تقسیم میکند. عدهای این کودک را ناجی آینده میدانند و عدهای دیگر خواهان نابودی او هستند.
پس از مرگ "ادوارد کاکس" که یک مبارز نقابدار بود، نوهاش "کریستوفر کاکس" ملقب به "اسмайلی" شرکت دارویی "والا" را اداره میکند. در این میان، یک تبهکار نقابدار به نام "رندل" به دلیل انتقام قتل خانوادهاش، "اسмайلی" را هدف قرار میدهد.
فیلم "زمزمه مرده" داستان وکیلی به نام الیوت کمپبل را روایت میکند که به دنبال راز جزیرهای مرموز راهی سفری خطرناک میشود. او در این جزیره با وسوسهای هولناک روبرو میشود که میتواند روح او را به خطر اندازد.
یک فروشنده دوره گرد در توقفگاهی روستایی در آریزونا، با ورود دو سارق بانک که بیرحمانه برای حفظ ثروت دزدی خود از خشونت و سلاح استفاده میکنند، به گروگان گرفته میشود.
آلیسون و جیسون، دو غریبه که هیچ آشنایی با یکدیگر ندارند، در دام یک هزارتوی وحشتناک گرفتار میشوند. این هزارتو بخشی از یک سرویس دوستیابی جدید و عجیب و غریب است که برای یافتن جفت روح افراد طراحی شده است. آنها باید با همکاری یکدیگر از این مکان هولناک فرار کنند و راهی برای نجات جان خود پیدا کنند.
آنجلیکا، یک جنگلبان، و ویکتور، همسر سابقش، ماموریت پیدا میکنند تا زنی گمشده را در منطقهای حفاظت شده در سوئد پیدا کنند. در حین جستجو، آنها به غارهای تسخیر شدهای میروند که با گذشته خود روبرو میشوند و رازهای هولناکی را در مورد این منطقه کشف میکنند. آنها در این مسیر با موجودی افسانهای نیز روبرو میشوند و باید برای زنده ماندن با آن مبارزه کنند.
این فیلم روایتگر ماجرای دو کارآگاه کمتجربه است که در حین تحقیق برای حل یک پرونده قتل، به طور غیرمنتظرهای وارد دنیایی موازی میشوند که تجسمی از وحشتناکترین کابوسهای آنهاست.
چرخوفلک با الهام از شش وجه تاس و شش شخصیت، نماد زندگی انسان در بازی مار و پله است. این طراحی، سبک زندگی شهری و جایگاه زن در جامعهی مدرن را به تصویر میکشد. هر شخصیت سرنوشتی متفاوت را تجربه میکند و زنان در جامعهی امروزی با چالشهای بسیاری روبرو هستند.
این داستان حول محور گروهی از افسران و مجموعه ای از معماها، اتفاقات و پرونده هایی می چرخد که در پلیس سایبری به آنها گزارش می شود. همچنین به نحوه برنامه ریزی و اجرای عملیات آنها می پردازد.
در آستانه هفتاد و پنجمین سالگرد تولدش، میلیاردر ثروتمندی که از فرزندانش دور مانده، آنها را به خانهاش فرا میخواند. ترس از جان او را بر آن داشته که این کار را انجام دهد، زیرا او معتقد است که امشب کسی یا چیزی قصد کشتن او را دارد. برای آنکه از کمک فرزندانش مطمئن شود، سهم ارث هر یک را به خطر میاندازد.
آلیس و سلین دو خواهر هستند که هر دو زندگی سنتی و ایدهآلی با همسران موفق و پسرانی هم سن و سال دارند. اما این هارمونی و خوشبختی ناگهان پس از یک تصادف غمانگیز به هم میریزد. احساس گناه، سوءظن و پارانویا، پیوند خواهرانه آنها را از دگرگون می کند ...
یک پسر جوان برای اولین بار در شب بازی دوستانهی نامزدش با دوستان او ملاقات میکند و می خواهد که حسابی خودشو خوب نشون بده. اما ناگهان، با حضور نامزد سابقش، همه چی به هم میریزه...
نادارسان، جوانی بیعلاقه به سیاست، برای پاسداشت یاد پدر، نامزد انتخابات شورای روستا میشود. او با ورود به دنیای پرفراز و نشیبِ سیاست انتخابات، با خشونت، رقابت و خیانت روبرو میشود.
لیزا با تاکسی به خانه برمیگردد، راننده، ساشا، با تجربه و کاربلد است و به خواستههای هر مسافری، حتی سختگیرترینها، احترام میگذارد. در پیچ و خمهای تاریک شهر، خطرات پنهان زیادی وجود دارد و شاید بزرگترین خطر، کسی نباشد که فکرش را میکنید.