فوریه 1999: موج جدیدی از قتلهای وحشیانه چشم شیکی و دایسوکه را به خود جلب کرد، پسر عموی میکیا که در سال 1995 به تحقیق درباره قتلها پرداخت. میکیا بیشتر و بیشتر نگران او می شود و تحقیقات خود را آغاز می کند که ...
جولای 1998: میکیا فوجینو آسگامی گیج را در یک کوچه خمیده پیدا می کند و متوجه می شود که از درد شکم خود رنج می برد. میکیا او را تا آپارتمانش همراهی می کند، جایی که او به خواب می رود. صبح روز بعد، میکیا متوجه می شود که فوجینو رفته است و در همان زمان، اخبار یک صحنه قتل در یک بار زیرزمینی متروکه را گزارش می دهد که ...
سه مرد تقریباً همسان پس از ملاقات از طریق یک برنامه آنلاین جستجوگر doppelgänger با هم دوست می شوند. همه این ها سرگرمی و بازی است تا اینکه مشخص می شود یکی از آنها یک فراری بدنام است...
مردی به نام بهولا پس از 10 سال حبس به خانه میرود تا دختر کوچک خود را ملاقات کند، اما وقتی در میانه راه دستگیر میشود، همه چیز تغییر میکند. حال بهولا باید مسیری پر از موانع سخت را که مرگ در هر گوشهاش کمین کرده، طی کند و…
هیلاریتی زمانی با خطر مواجه میشود که یک راننده عاشق و یک مکانیک به اشتباه یک ارباب جنایتکار بازنشسته را میگیرند و ماجرایی وحشیانه و متحول کننده زندگی را آغاز میکنند...
یک هواپیمای 767 که توسط قاچاقچیان گرفته شده است، در تنها ۹۷ دقیقه، زمانی که سوخت آن به پایان برسد، سقوط خواهد کرد. معاون اداره امنیت ملی (NSA)، توین، رئیس NSA، هاوکینز، آماده است تا قبل از اینکه هواپیما خسارات ویرانگری به زمین وارد کند، آن را سرنگون کند و ...
این فیلم با الهام از وقایع واقعی، داستان قهرمانانه کماندوهای NSG را روایت می کند که برای نجات مردم بیگناه در هنگام حمله تروریست ها به معبدی در گجرات وارد عمل می شوند...
مافیای ایتالیایی در نخستین مراحل قدرت گیری خود در منطقه است، و این موضوع اصلا به مذاق «جانی کاسپر» خوش نمی آید. «جانی» می خواهد «برنی برنبام»، بزهکار خرده پا را تنبیه کند. اما «لیو» یک سردسته ی خشن مافیایی، به خاطر محبتی که به «ورنا»، خواهر «برنی» دارد، قسم خورده از «برنی» محافظت کند …
داستان فیلم درباره یک زوج برادر و خواهر است که با گروه کوچکی به سفر با قایق سفید میروند. یکی از دوستان آنها از دوران کودکی، خطرناکتر از آنچیزی است که به نظر میرسد ...
رئیس پلیس سندرز (جان هم) در مورد قتل های عجیب دو زن با نام های یکسان تحقیق می کند و شبکه ای از دروغ های شهر کوچک را باز می کند. او با ریتا (تینا فی)، یک همسایه فضول که مشتاق کمک به حل معما است، آشنا می شود و به سرعت عاشق می شود...