داستان در مورد یک پزشک بیوه است که زن برده آزادشدهای را به همراه دخترش، که گمان میرود جنزده یا بیمار است، در مسیری خطرناک همراهی میکند تا یک شفاگر مذهبی را پیدا کنند. کشمکش اصلی سفر، تفاوت میان اعتقاد مادر به تسخیر و سوءظن پزشک به بیماری است؛ بهویژه به این دلیل که هر لمس کودک منجر به مرگ میشود.
در جریان سفر جادهای گبی و مادربزرگش، خانه عروسکی مورد علاقه گبی به طور غیرمنتظرهای به دست ورا، یک خانم گربهدوست عجیب و غریب، میافتد. گبی برای بازگرداندن گربهها و پس گرفتن خانه عروسکی محبوبش، ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکند تا دیر نشده است.
داستان اقتباس مدرن «شنل قرمزی» دربارهٔ یک فرد مطرود است که به یک نوجوان فراری در بیابان اورگان کمک میکند تا به خانهاش برگردد. این روایت، جستجویی آزاردهنده در مورد آسیبهای روانی (تروما) و یافتن رستگاری است.
ورود ناگهانی دختر جوانی که ادعا میکند موجودی از او تغذیه میکند به مطب روانپزشکی جردن و مادرش، آنها را وادار به یافتن راهی برای متوقف کردن آن نیرو پیش از تسخیر کامل دختر میکند.
سلست، که به تازگی طلاق گرفته است، با جان همتیم میشود تا در یک مسابقهٔ پرندهنگری شرکت کند. این اتفاق، جرقهای برای یک رابطهٔ عاشقانهٔ غیرمنتظره بین آن دو میشود.
فیلم تریلر روانشناختی نوآر لا فم آنجولا دربارهٔ دلال سهام جوانی است که با عاشق شدن زنی اغواگر که همسر یک گانگستر ثروتمند است، زندگیاش کاملاً زیر و رو میشود.
دستیار طراح لباسی برای کشف راز مرگ خواهرش به یک ساختمان قدیمی در لسآنجلس میرود و در آنجا با روح انتقامجوی قاتلی سریالی مواجه میشود. او باید هرچه سریعتر از مهلکه بگریزد تا خود طعمه بعدی این روح کینهجو نشود.
در اوایل قرن بیستم در منطقهای مرزی، هفتتیرکشهایی به قصد انتقام به خانهی پزشک تنهایی که با دو فرزندش زندگی میکند، حمله میکنند. پزشک تلاش میکند تا از فرزندانش محافظت کند، اما درگیری مسلحانه و شلیک گلولهها ...
در نقطه عطف جنگ جهانی دوم، گردان تانک ۷۶۱ (پلنگهای سیاه)، که از آمریکاییهای آفریقاییتبار تشکیل شده، باید در نبرد آردن جلوی پیشروی آلمان را بگیرد تا سرنوشت جهان آزاد را حفظ کند.
مستندی یکساعته به بررسی کار و نفوذ جیم داونی، قدیمیترین نویسنده برنامه SNL میپردازد؛ او که واژه طنز "strategery" را برای تمسخر جورج دبلیو بوش ابداع کرد و "بهترین طنزپرداز سیاسی زنده" لقب گرفته است.
پس از آنکه بابا اسمورف به اسارت رازمِل و گارگامل، دو جادوگر بدجنس، درمیآید، اسمورفت برای نجات او، اسمورفها را در مأموریتی به دنیای حقیقی هدایت میکند.
کماندوهای نیروهای ویژه در میانه یک عملیات، به طرز مرموزی توسط یک سفینه فضایی ربوده میشوند. آنها پس از به هوش آمدن، خود را در موقعیتی مییابند که باید برای بقا در برابر یک نژاد بیگانه بیرحم مبارزه کنند.
زمانی که یک موجود خونخوار و از لحاظ ژنتیکی دستکاری شده، به داخل سیستم لولهکشی یک ساختمان آپارتمانی فرار میکند، یک لولهکش و پسرش که فوبیای شدید میکروب دارد، ناچار میشوند برای نجات جان ساکنان ساختمان، دست به کارهای آلوده بزنند.
در سال ۱۹۷۰، جیمز بلین مونی، معمار شکستخورده، و گروهش چهار نقاشی را در روز روشن از یک موزه سرقت میکنند. اما چون نگهداری نقاشیها برایشان دردسرساز میشود، مونی مجبور به فرار و زندگی مخفیانه میشود.