در سال 1575 میلادی، در یکی از روستاهای کوچک انگلستان، ویلیام مردی مصمم است تا بیگناهی همسرش، توایلا را ثابت کند. توایلا به دروغ متهم به جادوگری شده و اگر گناهکار شناخته شود، مجازات مرگ در انتظارش خواهد بود. ویلیام برای نجات جان همسرش، راهی سفری خطرناک میشود تا جادوگر واقعی را پیدا کند.
پناهندهای که از خانهاش در خاورمیانه جدا شد، در میانه غربی آمریکا ساکن شده. او تجربیات اولیه خود را در این سرزمین جدید با نوشتن نامهای احساسی به مادربزرگش که مجبور به ترک او شده بود، مستند میکند.
جیمی کار مجری برنامههای کمدی پرطرفداری است که در آنها چهرههای مشهور را با پرسیدن سوالات چالشی به رقابت میکشد. سوالات زیادی مطرح میشود که منتظر پاسخ هستند.
داستان زندگی هویانگ، یک دختر کرهای-آمریکایی ۱۶ ساله و تنها را دنبال میکند که تلاش میکند خانواده مشکلدار و پسزمینه کمدرآمد خود را از دوستان ثروتمند جدیدش پنهان کند؛ اما در نهایت با چالشهای بزرگسالی روبرو میشود که برای همیشه زندگی او را تغییر میدهد.
سالها پس از وقوع یک فاجعه ناشی از شورش روباتها، تِرا از پناهگاه منزوی خود خارج میشود تا وست، ربات دوستداشتنیاش را با خود ببرد و آنچه از دنیای رو به زوال باقی مانده را نجات دهد.
دختر نوجوانی که ناچار بود اتاقش را با مادربزرگ مبتلا به زوال عقلش سهیم شود، در ابتدا از این موضوع دلگیر بود. اما به تدریج، با کشف اسرار پنهان خانواده و شناخت بهتر گذشته مادربزرگ، احساس نفرت او به عشق تبدیل شد.
داستان این فیلم حول محور گروهی از کارگران حفاری آمریکایی میگردد که در حین انجام عملیات حفاری، به طور اتفاقی با جسد منجمد یک سرباز فرانسوی از دوران جنگهای ناپلئونی برخورد میکنند. بدین ترتیب، یک هیولای انگلی که در بدن این سرباز ساکن شده است، آزاد میشود.
ماجراهای سه دوست صمیمی که به "سوبرمها" معروف است را دنبال می کند و دهههاست با هم طوفانهای زندگی را پشت سر گذاشتهاند، چه در ازدواج و بچهداری، چه در خوشیها و غمها.
داستان "کمپ" دربارهی گروهی از نوجوانهاست که در آخرین سال اردوی تابستانیشان، تجربیات مختلفی رو از دوستی، عشق و خیانت کسب میکنند. این فیلم ترکیبی از صحنههای خندهدار و غمانگیز است .