این داستان توضیح میدهد که چگونه کتاب «میشل به یاد میآورد»، که خاطرات یک روانپزشک و بیمارش است، موجب آغاز «وحشت شیطانی» در دهه ۱۹۸۰ شد. در این کتاب، با استفاده از روش «درمان بازیابی حافظه» ادعا شده بود که میشل توسط شیطانپرستان بچهدزد ربوده شده است.
دانشجویی به نام رز که در طوفان در خانه درمانگرش گیر افتاده، متوجه میشود که دکتر ریچاردسون و همسرش در زیر ظاهر بهظاهر عادی خود، رازهای تاریکی را پنهان کردهاند.
گروهی از دانشجویان که بهخاطر شرایط بد جوی قادر به رانندگی و رفتن به خانه نیستند و در داخل ساختمان گیر افتادهاند، به زودی خود را مشغول اجرای یک محاکمه جادوگری مدرن مییابند.
پنج دوست جوان که بهشدت به پول نیاز دارند، برای شرکت در یک مسابقه با جایزه ۲۵ هزار دلاری در دارکوب، وارد خانهای ترسناک و قتلزده میشوند. اما خیلی زود خود را درگیر نبردی وحشیانه برای نجات جانشان با یک روانی مذهبی ۲٫۱۳ متری میبینند که با یک پتک، قصد کشتن تمام گناهکاران را دارد.
دو مأمور که برای یک برنامه تلویزیونی در حال فیلمبرداری در جنگل بودند، ناپدید میشوند. با پیدا شدن فیلمهای آنها، مشخص میشود که آنها برای زنده ماندن، درگیر نبردی وحشتناک با موجوداتی شیطانی در دل جنگل بودهاند.
دینا، دانشجویی که برای تعطیلات به خانه برگشته است، ناخواسته مسئول نگهداری از کودکی میشود. در همین حین، کلانتر شهر با دریافت یک مدرک مرموز، وارد یک تعقیب و گریز میشود تا قاتل یک پرستار بچه دیگر را پیدا کند.
داستان درباره دختری به نام چارلی است که به شهر زادگاه مادرِ درگذشتهاش میرود. در آنجا، او کابوسهایی میبیند که از یک راز هولناک پرده برمیدارند و دلیل اصلی دوری مادرش از آن شهر را فاش میکنند.
یک تیم مخفی به فرماندهی وکیلی سابق، با فساد و قاچاق مبارزه میکند. اما با ربوده شدن یکی از اعضای تیم، هدف اصلی آنها از بین بردن دشمنان، به یک انتقام شخصی تبدیل میشود.
داستان درباره خانوادهای است که سی سال پس از جشنی در سال ۱۹۸۴، در جنگل دور هم جمع میشوند. در این دیدار، آنها با راز ثروت و قدرت خود که ناشی از یک پیمان شیطانی است، روبرو میشوند.
«تیمارستان جنزده هلوایرا» کمدیای به سبک بورلسک است که درباره مجری ترسناکی از جهنم به نام هلوایرا است. او با الهام از «الویرا»، برنامهاش را با همکاری چند هیولا اجرا میکند.
این داستان روایتگر یک روز از زندگی دانشجوی جوان هنر است که تمام وقت خود را با قهرمان هنری خود میگذراند. قهرمانی که چهرهای شناختهشده در صحنه هنری مستقل (DIY) محسوب میشود.
داستان درباره کارآگاهی است که هنگام جستوجوی دختر گمشدهاش، با برنامه درمانی ترسناک یک روانپزشک روبرو میشود. در این برنامه، بیماران روانی فانتزیهای تاریک خود را روی قربانیان اجرا میکنند.
بازرس ایان مکدرموت و دو نیروی انتظامی دیگر، قتلهای وحشتناکی را در شهرک هارمونی فالز در کوه سنت هلنز بررسی میکنند. این قتلها شامل ساکنان محلی، چوببران و کوهنوردان میشود.
داستان درباره زنی بیوه به نام ژیا است که پس از مرگ شوهرش، به رازهای پنهان او پی میبرد. او متوجه میشود که شوهرش یک قاتل زنجیرهای بوده و خودش نیز به شکلی ناخواسته در این جنایات نقش داشته است.
این داستان، رفتار آنلاین و نوع محتوای مصرفی را از نگاه یک دختر نوجوان روایت میکند که بینندگان را به دنیای رویاها و کابوسهای خود میبرد. او که در مرز بین خیال و واقعیت سرگردان است، تحت تاثیر یک یوتیوبر مرموز و نگرانکننده به نام پاتریشیا کما قرار میگیرد.