انیمیشن «شاهزاده روم» قصه عاشقی و دلدادگی بانویی پاکدامن و مسیحی از سلاله شمعون از حواریون حضرت مسیح(ع) است که با مردی از نوادگان پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) ازدواج میکند و ثمره این ازدواج فرزندی نیک سرشت است که در آیندهای نزدیک، جهان را پر از عدل و داد می کند.
مادری دو فرزندش امیرمحمد پنج ساله و نوزاد شش ماهه خود را در خانه آپارتمانی تنها میگذارد و به قصد انجام کاری بیرون میرود. در فاصله ای که مادر به خانه بازمیگردد دو کودک او به ویژه امیر محمد، با مشکلات فراوانی روبرو میشوند. مادربزرگ و همسایه ها که دو کودک را در خطر می بینند و نمیتوانند به خانه راه یابند، بیرون آپارتمان ازدحام میکنند…
سرگیجه فیلمی با موضوع اجتماعی است که هسته اصلی آن اهدای عضو می باشد. این فیلم روایت یک روز پسر بچه ای را به تصویر می کشد که بعد از فشارهای اجتماعی و محیطی دچار سرگیجه می شود ، تعادلش را از دست می دهد ، دچار ضربه مغزی و سپس مرگ مغزی می شود. و با اهدای بدنش به چند بچه دیگر زندگی جدیدی به آنها می بخشد...
قطاری به مقصد رم در طول ایتالیا سفر می کند.مسافران آن پروفسوری که رویایش صحبت با عشقی هست که هیچگاه وجود نداشته،خانواده ای از پناهندگان آلبانیایی که قطار را عوض کرده و یک بلیط می دزدند،سه هوادار اسکاتلندی فوتبال که در راه یک مسابقه هستند و بیوه ای که برای شرکت در مراسم یابود همسرش سفر می کند.برخورد این شخصیتهای متفاوت از اروپا اتقاقاتی به وجود می آورد...
دختر و پسر جوانی بعد از آزادی از زندان، برای جمع کردن یک گروه جدیدِ موزیک، به قلب تهران میزنند و سفری زیرزمینی را شروع میکنند تا تک تک افراد بندشان را از میان گروههای مخفی زیرزمینی پیدا کنند. آنها میخواهند از ایران بروند تا خودشان را به جشنوارهای در لندن و پاریس برسانند اما بیشترشان برای رفتن از ایران نه پولی دارند و نه پاسپورتی. جوان دیگری تلاش میکند تا برایشان پاسپورت جعلی جور کند و قبل از رفتنشان ترتیب کنسرتی مخفی را در تهران بدهد و ...
حمید و هما زوج ناباروری هستند که تصمیم گرفته اند از راه اجارهی رحم بچهدار شوند. این دو در راه پیگیری و انتخاب شخص مورد اطمینان برای این منظور به زن جوانی به نام رضوان بر می خورند که با وجود شرایط مساعد دارای مشکلاتی است. اتفاقی که برای این زوج پس از آشنایی با رضوان می افتد سبب می شود آنها به شناخت تازه ای از خود و پیرامون شان برسند . . .
قصه ی علاقهمندی یک جوان به خواهر دوستش است که منجر به قتل یکی از آنها میشود. سام که حیرت زده از کشته شدن دوست خود هست نمیتواند بگوید که عبد خودش را کشته است و او بی تقصیر بوده از طرفی کسی او را باور نمیکند حتی پدر و مادر و وکیل او…
بیوهای ثروتمند اما افسرده به شدت احساس پوچی میکند و قصد خودکشی دارد. وی در گذشته بین یک خواستگار ثروتمند و یک خواستگار هنرمند، مرد ثروتمند را ترجیح دادهاست و…
شراره و سینا پس از ازدواج، برای ماه عسل به ویلایی در شمال می روند. در راه سینا مدام از یکی از آشنایانش به نام فریبا صحبت میکند که ویلا را آماده کرده و در انتظار آنهاست. وقتی به ویلا می رسند، از همان آغاز با اتفاقهای مشکوکی روبرو می شوند، و شراره سوظن شدیدی نسبت به رفتار و کارهای فریبا دارد و…
بازگو کننده شرایط ناگوار اجتماعی زنان ایرانی و در محور چهار شخصیت اصلی فیلم است که یکی از آنان تلاشگر سیاسی، دومی یک زن تنفروش، سومی یک بانوی کمونیست و چهارمی یک دختر سنتی است…
شفق (فرهاد قائمیان) یکی از اعضای گروه سیاسی که اوائل انقلاب از ایران خارج شده، پس از سالها تصمیم میگیرد برای دیدن دخترش ارغوان (خزر معصومی) که دانشجوی دانشکده جنگلداری است مخفیانه به ایران بازگردد. یکی از مأمورین امنیتی به نام هوشنگ (حمید فرخ نژاد) به عنوان دانشجو وارد دانشکده میشود و از امکانات مدرن امنیتی استفاده میکند تا با کنترل ارغوان، شفق را به دام اندازد. در این میان بین او و ارغوان رابطهای عاطفی بوجود میآید…
حامد (محمدرضا فروتن) علیرغم علاقه بسیار به همسرش مهناز (الهام چرخنده) و فرزندش نازی، آنها را پس از ده سال زندگی مشترک به خارج از کشور میفرستد. بهانه مهناز برای سفر، آزادی بیشتر است، اما پس از خروج از کشور، رفتارهای مشکوکی از او سر میزند…
دختری به نام آیدا متوجه میشود پدرش با زن غریبهای رابطه دارد. یه اسم، یه قیافه، یه کلمه، یه زن که یه دفعه به شدت پرتاب می شه به درون ذهن آیدا که هفده سال دارد، بارها و بارها آیدا آن را از فکرش خارج می کند؛ اما دوباره زشت تر و بدتر برمی گردد سر جایش و مثل خوره به جان آیدا می افتد، زن غریبه ای که به ناخن هایش لاک قرمز می زند و موهایش را طلایی می کند و آیدا را راحت نمی گذارد…
جلسهٔ خانمها در تعاونی مستقل بانوان تشکیل شده و شقایق مدیرعامل این تعاونی برای ساخت یک مجتمع پزشکی تخصصی کودکان احتیاج به پول بیشتری پیدا میکند. همسر شقایق، سیاوش، امتحان دوره تخصصی دکترا را در پیش دارد، اما شقایق کارهای خانه را بر عهده او میگذارد. سیاوش اعتراض میکند، اما شقایق فکر میکند که سیاوش نمیخواهد او در کار بیرون رشد کند. اختلاف بالا گرفته و شقایق با قهر به خانهٔ پدر میرود…
سامان که پنج سال پناهنده سیاسی بوده، به کشور برمی گردد. تبسم که پیش از سفر سامان، نامزد او بوده به استقبالش میآید و به میگوید دیگر ادامه رابطه آنها ممکن نیست و…