یک اینفلوئنسر مد دعوت میشود تا به همراه پسرش در یک کمپین روز مادر شرکت کند، اما برنامههای او با نقل مکان مرد جوان به آمازوناس به هم میریزد. این اینفلوئنسر پسرش را دنبال میکند و سفری متحولکننده را آغاز میکند.
یک پرونده گروگانگیری غمانگیز از سال ۲۰۰۸ برزیل، از طریق نوشتههای دیده نشده در دفتر خاطرات، مصاحبههای خانوادگی و پوشش رسانهای، آشکار میشود، زیرا یک دختر ۱۵ ساله به مدت ۱۰۰ ساعت توسط دوست پسر سابقش اسیر شده است، در حالی که شبکههای تلویزیونی آن را به صورت زنده پخش میکنند.
تیاگو سوارس، جوان اهل ریو دو ژانیرو، هیپهاپ را ترک میکند و وارد دنیای باله کلاسیک میشود. او با راهنمایی مربی خود، دینو کاررا (علیرغم رابطه پرچالش)، به شهرت رسیده و در نهایت به رقصنده اصلی باله سلطنتی لندن تبدیل میشود.
گروهی از سارقان حیوان که در حال یک کلاهبرداری معمولی بودند، ناخواسته وارد ماجرای سرقت قطار میشوند. در پی این اتفاق، فالکون (راکون دزد خردهپا) و رکس (سگ پلیس وظیفهشناس) باید تلاش کنند تا حیواناتی را که در این قطار پرسرعت گرفتار شدهاند، نجات دهند.
در سال ۲۰۰۱، کشف کوکائین توسط یک ماهیگیر در سائو میگل موجب اعتیاد در روستای بیسابقهی او شد. پس از مداخله پلیس، مستندی به نام 'رابو د پیچه' روایات این اتفاق دگرگونکننده را به تصویر میکشد.
یک مدیر تبلیغاتی که زندگی پرفشاری دارد و از محیط کار و روابط شخصیاش ناراضی است، پس از دیدار با یک شفادهنده، کنترل خود را از دست داده و بیپرده هر آنچه را در ذهنش است بیان میکند.
فرناندو، معلم جغرافیایی که پس از ناپدید شدن همسرش دچار سرگردانی شده، با جعل هویت، به عنوان باغبان در خانهی روستایی پرتغالی کار میکند و با صاحب آنجا دوست میشود.
نُه نفر به یک نمایش اختصاصی فیلم دعوت میشوند، اما به زودی متوجه میشوند که در اتاق به دام افتادهاند و یک شخصیت نقابدار شروع به کشتن آنها میکند. با پیشرفت این وحشت، آنها گمان میبرند که ارتباطی میانشان وجود دارد.
دکتر میشل، وکیلی که بهتازگی طلاق گرفته، برای اینکه بتواند در دوران تعدیل نیرو شغلش را حفظ کند و همچنین حق سرپرستی پسرش را به دست آورد، تصمیم میگیرد خودش را به شکل یک زن درآورد. با این حال، او درمییابد که زندگی در نقش یک زن، سختیهای غیرمنتظرهای دارد.
داستان گروهی از دوستان اسپانیایی را دنبال میکند که تا ریو دو ژانیرو سفر میکنند تا جسد دوست درگذشتهشان را به کشور بازگردانند، اما به محض رسیدن به آنجا متوجه میشوند که او در واقع نمرده است.
مارسیل، دختری ۱۳ ساله از یک جامعه ساحلی در جزیره ماراژو، میداند که آینده فرصتهای زیادی برای او فراهم نخواهد کرد. او تصمیم میگیرد با سیستم خشونتآمیزی که زندگی خانواده و زنان جامعهاش را کنترل میکند، مقابله کند.
زنی در یک روستای ماهیگیری در منطقه گالیسیا، با وجود سختیهای فراوان و با تکیه بر سرسختی و کار زیاد، زندگی خود را اداره میکند. حالا که دختر ۱۸ سالهاش به بلوغ رسیده و میتواند مستقل شود، رامونا به گذشته خود نگاهی دوباره میاندازد و زندگیاش را زیر سوال میبرد.
پس از مرگ همسرش، یک مامای سالخورده توسط دخترانش متقاعد میشود که به روستای خود، جایی که بقیه خانوادهاش زندگی میکنند، بازگردد. او زندگی ساده و کشاورزیاش را رها میکند و به مکانی میرسد که سنت و مدرنیته با هم در تضاد هستند.
یک سنت کهن و بتپرستانه از قلب پرتغال، زخمهای عمیقی بر روان گروهی از نوجوانان میگذارد. پس از بیست و پنج سال، با بازگشت این جمع به کنار هم، خاطرات گذشته دوباره زنده شده و این بار به یک تراژدی ختم میشود.
پدری برزیلی به همراه خانوادهاش برای آشنایی با خانواده همسر آینده دخترش به باریلوچه میرود، اما در نهایت اوضاع طبق برنامه پیش نمیرود و همه چیز به هم میریزد.
جسیکا، زن جوانی که در یک عتیقهفروشی کار میکند، احساس بیهدفی میکند. زندگی او با یافتن گردنبندی مرموز که شبیه یادگاری مادر مرحومش است، دگرگون میشود. جسیکا برای کشف ارتباط این گردنبند با گذشته خانوادگیاش، با ...