لوزیا از مناطق دورافتاده شمال شرقی برزیل به ریودوژانیرو میآید تا نامزدش را پیدا کند. اما به زودی متوجه میشود که او به یک جنایتکار خطرناک تبدیل شده و تحت تعقیب پلیس است.
یک جوان فقیر از منطقه شمال شرقی برزیل، برای یافتن شانس خود به ریو دو ژانیرو مهاجرت میکند. در این مسیر، او به طور طبیعی با موانع و سختیهای بسیاری مواجه میشود.
"تا سی سالگی چهره ای را دارید که خدا به شما داده است و پس از آن چهره ای را دارید که شایسته آن هستید." گومز که خودش به سی سالگی رسیده است، این موضوع را گلدوزی می کند و آن را به فیلمی خاص، طنز و جذاب تبدیل می کند...
تاتی و رنت قبلاً با تلفنهای همراه خود عکس، فیلم و موسیقی ردوبدل میکردند و در آخرین سفر مدرسهای شروع به تماس چشمی با هم کردند. با این حال، آنچه میتوانست آغاز یک داستان عاشقانه باشد، به پایان میرسد...
داستان غمانگیز زندگیهای متعدد پدر دینیس، گذشته تاریک او و اعمال مذهبیاش، و سرنوشتهای مختلف همه کسانی که در طول ماجراهای سالها و در تله گناه آلود عشق، نفرت و جنایت، راه او را قطع میکنند...
یک بستنیفروش عجیب و غریب به آرامی سرگرمی غیرعادی خود را دنبال میکند: جمعآوری و فهرستبندی یادگاریهای صمیمی از زنان در آلبوم مخصوصش، که منجر به موقعیتهای غیرمنتظرهای میشود.
یک شورشی آمریکایی لاتین و یک رهبر سیاهپوست برای آزادی یک ملت آفریقایی به نیروهای خود می پیوندند. اما آنها باید با یک مزدور آلمانی با کمک یک مامور آمریکایی و یک مشاور پرتغالی روبرو شوند که همه برای یک زن مرموز کار می کنند...
میگل در دنیای موازی، برای پیوستن به گروه مهاجران به سیاره دیگری تلاش میکند. اما در این راه، با حوا آشنا میشود که او را به چالش میکشد و باعث میشود که میگل با هدف خود در زندگی کنار بیاید...
حوادث داستان در جنوب برزیل و در شهر پورتو آلگره اتفاق می افتد، داستان فیلم درباره مرد جوان و گوشه گیری ست که فقط در چت روم ها حضور پیدا میکند و بدن لاغر و برهنه خود را که آغشته به رنگ نئون است به نمایش می گذارد...