داستان گروهی از ساکنان حومه شهر که وقتی یک شورش اندرویدی باعث میشود روباتهای خانگی خوشنیتشان آنها را برای امنیت خودشان قفل کنند، در تلاش می باشند که ...
در این برنامه الیزابت فرود، مصر شناس، ما را به یک قرن پیش می برد تا کشف مقبره توت عنخ آمون را دقیقاً همانطور که اتفاق افتاده است، تجربه کنیم، همه اینها به لطف رنگ آمیزی عکس ها و فیلم اصلی میّسر شده است...
یک خواننده ی فراموش شده در کارخانه ای کار می کند. او عاشق یک بوکسور جوان و پرانگیزه شده و آن ها تصمیم می گیرند با کمک یکدیگر او را به عرصه ی خوانندگی بازگردانند...
چیزی که نیکلاس بیشتر از همه دوست دارد، بازی با گروه دوستان مدرسه راهنماییش است. آنها همه نوع ماجراجویی را با هم دارند و زندگی نمی تواند خنده دارتر از این باشد. وقتی پدرش ترفیع میگیرد و اعلام میکند که خانواده در حال نقل مکان به جنوب فرانسه هستند، دنیای او از هم میپاشد...
این فیلم سوفی و نیکلاس را دنبال می کند که از پایتخت برای شروع یک زندگی جدید نقل مکان می کنند، اما وقتی پسرش از بازی با پسر همسایه جدیدشان برمی گردد، متوجه می شوند که او علائم عجیبی روی پشتش دارد و به همسایه های خود مشکوک می شوند...
در این برنامه گروهی از شهروندان دیدگاه های خود را در مورد نظم اجتماعی و مشروعیت استفاده از نیروی خشن پلیس زیر سوال می برند و با آن به مقابله می پردازند...
نادا زن جوانیست که زندگی دوگانه ای دارد. در طول روز او ساکت و محتاط، اما پس از تاریک شدن هوا در زندگی شبانه تونس غوطه ور شده و مردان را فریب داده و اسیر خود می کند...
میشل فقط رویای موتورسواری را در سر می پروراند و با پسر بزرگش، لئو، و دوستانش رفت و آمد می کند. در 50 سالگی، او باید با بچهای که به تازگی از همسر سابقش به دنیا آمده است کنار بیاید و تلاش میکند تا اشتباهات مشابهی را تکرار نکند، در حالی که سعی میکند پسر خوبی باشد...
داستان در مورد زن و شوهری است که با یک پروفسور تحصیل کرده مرکز آموزشی جولیارد، مصاحبه ای را انجام می دهند تا پایان نامه خود را تکمیل کنند. اما مشخص می شود که این زوج جوان انگیزه های پنهان دیگری نیز از انجام این مصاحبه دارند ...
در دهه 1950، زن جوانی کوه های سوئیس را به سمت سواحل بیروت ترک می کند و در آنجا عاشق یک اخترفیزیکدان دمدمی می شود. این زوج در خوشبختی زندگی می کنند تا زمانی که جنگ داخلی وجود صلح آمیز آنها را تهدید کند...
سوفی علیرغم عدم صلاحیت برای ناشر کتاب کمیک ، در آنجا مشغول به کار می شود. با این حال، امنیت او زمانی که از دوستش ( پدر فرزندی که او حامله است) ، جدا می شود، تهدید می شود...
پادشاه لوئی چهاردهم پس از بازگشت از شکار، دردی شدید را در پای خود احساس میکند. او در تختخواب خود شروع به جان دادن میکند، در حالی که تمام پیروان و خدمتکاران وفادارش برای نجات او دور تا دورش حلقه زده اند...