این داستان، زندگی پرفراز و نشیب باس ریوز، یکی از مشهورترین تیراندازان دوران غرب وحشی را روایت میکند. باس ریوز از یک برده به یک قانونشکن افسانهای تبدیل شد و زندگی او در برگیرندهی رویدادهای مهمی چون جنگ داخلی آمریکا و ماجراجویی در دشتهای پرآشوب قلمرو هند است.
اِنیا، جوانی که نامش برگرفته از افسانه اِنیاس است، به دنبال کشف حقیقت این افسانه میرود. او در این مسیر با والنتینو، خلبانی که به تازگی نامگذاری شده است، همراه میشود. این دو جوان در کنار قاچاق مواد مخدر و شرکت در مهمانیها، دوران جوانی خود را با هم سپری میکنند.
یک آشپز آمریکایی برای یافتن الهام به روستایی دلنشین در ایتالیا سفر میکند. او در آنجا عاشق طعمها، فرهنگ، ژلاتو و مرد ایتالیاییای میشود که به او کمک میکند تا همه اینها را کشف کند.
برونو، پزشک سابق، در میان دو گروه خلافکار رقیب، به مداوای مجرمان میپردازد. او که درگیر ماجرای درمان بیماری مبتلا به لوسمی شده، در دنیای خطرناک زیرزمینی جنایت گرفتار میآید.
مردم روستایی در کوهستان، خود را یک خانواده بزرگ میدانند و مراقب و حامی هم هستند. اما زمانی که قوانین "احترام" زیر پا گذاشته میشود، جز جنگیدن یا ترک روستا چارهای برایشان نمیماند.
دو خانواده ایتالیایی با دیدگاههای متفاوت در جزیره ونتوتنه گرد هم میآیند و در مورد مسائل مختلف از جمله تاریخ و سبک زندگی ایتالیا بحث میکنند. این بحثها تنشها و اختلافات پنهان را آشکار میکند.
با بهرهگیری از فرمها و کلیشههای ژانرهای گوناگون سینمایی، فیلمساز راهی سفری پرفراز و نشیب به منظور یافتن مجموعهای افسانهای و گمشده از 55000 فیلم در سیسیل میشود.
در این فیلم، شاهد افرادی هستیم که میتوانند با دنیای مردگان ارتباط برقرار کنند. این ارتباط به گونهای است که میتوان از آن به عنوان معکوس کردن زمان و بازگشت به گذشته بدون هیچگونه محدودیتی یاد کرد. حافظه و توانایی معکوس کردن زمان، کلیدهای رمزگشایی این فیلم هستند. این فیلم به مثابه یک هزارتو است که معما را در مرکز خود قرار داده است. با باز شدن کلاف خاطرات، راز و رمز این معما نیز آشکار میشود.
در خلال دهه پنجاه میلادی، زنی جوان ایتالیایی در آستانه نامزدی با مردی قرار دارد. او برای شرکت در تست بازیگری به عنوان سیاهی لشکر به چینه چیتا میرود و در این شب طولانی و پرفراز و نشیب، سفری به...
این فیلم داستان سه دوست صمیمی از دوران دبستان را دنبال میکند که در بهترین دوران زندگی خود به سر میبرند و پس از شرکت در یک دوره آشپزی در ایتالیا، زندگی جدیدی را آغاز میکنند.
پلِت، مادری دلسوز، به خاطر تنبیه ناعادلانه لیندا، عذاب وجدان دارد و برای جبران اشتباه خود، مصمم است مرغ فلفلی بپزد، در حالی که از آشپزی سررشتهای ندارد.