اطلاعیه
برای استفاده از کد تخفیف salamati تنها تا شب شنبه فرصت دارید، بعد از آن قیمتها به صورت عادی خواهد بود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
یک زوج مسن در آخرین روز زندگی مشترکشان در خانهای که قرار است ترک کنند، تلاش میکنند تا دوباره به هم نزدیک شوند اما موفق نمیشوند. جدایی آنها همراه با احساسات پیچیدهای از جمله غم، اندوه و ناامیدی است.
داستان از این قرار است که یک نوجوان خیابانی مامور میشود تا با فریب دادن یک سیاستمدار مهم، او را به دام بیندازد. اما در این راه، عاشق همان کسی میشود که قرار است به او خیانت کند و درگیر یک کشمکش عاطفی و اخلاقی پیچیده میشود.
در حین ساخت یک فیلم خاص، کارگردان به طور ناگهانی ناپدید میشود. در حالی که پلیس در پی یافتن اوست، فیلمبردار و معشوقه کارگردان، در پی تحقق یک وعده، وارد ماجرایی مرموز میشود.
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
(کلر) و (رای) دو جاسوس هستند که برای دو شرکت مواد بهداشتی رقیب کار میکنند .یکی از شرکت ها داروی جدیدی اختراع کرده که قرار است تحولی نو در صنعت آن ها ایجاد کند اما شرکت رقیب قصد دارد که رمز آن را بدزدد وبه نام خود دارو را وارد بازار کند . در ادامه متوجه می شویم که (رای) و( کلر) عاشق همدیگر هستند و نقشه ای با هم دارند با بتوانند به پول خوبی دست پیدا کنند اما همه کارها آن طور که تصور میشود پیش نمی رود....
در پاسادنا، کالیفرنیا در سال ۱۹۶۹، یک زوج جوان مکزیکی با عجله به خانه ی شان سن دنا (فلور ماریا شاهووا) می روند. ۳ روز پیش، پسر این زوج، جواهرات یک گروه دوره گرد و کولی را دزدیده بود. از آن موقع به بعد، آن پسر از دیدن و شنیدن چیزهایی از خارج این زمین شکایت می کرد. سن دنا سعی می کرد تا به آن پسر از طریق جلسات احضار روح کمک کند. اما او و پدر و مادر آن پسر فقط با وحشت می توانستند تماشا کنند چون آن پسر قبل از این که با دست هایی اهریمنی به سوی جهنم کشیده بشود از بالای بالکن به وسیله ی یک نیروی نامرئی پرتاب شد….
پدری بعد از اینکه برای پسرش در یک معامله مواد مخدر پاپوش دوخته شده و به زندان می افتد، برای آزاد کردن وی قبول می کند تا به عنوان یک مامور مخفی با نیروی مبارزه با مواد مخدر همکاری کند و…
مانو که تازه ده ساله شده، برای اولین بار به مرسیا سفر میکند تا مدتی را با خانواده پدرش بگذراند. او در میان باغهای میوه، دریا، طبیعت و یک خانواده شاد و گرم، اولین عشق خود را پیدا میکند و اولین نشانههای ورود به زندگی بزرگسالی را تجربه میکند.
سه جهانگرد در جست و جوي هيجان و ماجرا، صحبت شهرکي در اسلواکي را مي شنوند که جمعيت مذکرش به خاطر جنگ داخلي کاهش يافته و تصميم مي گيرند به آن شهرک پرت و ناآشنا بروند...
رمو، سوارکاری با استعداد است اما رفتارهای خود ویرانگرش مانع از پیشرفت او شده است. آوریل، سوارکار دیگری که باردار است و رمو پدر فرزند اوست، باید تصمیم سختی بگیرد. هر دو آنها برای سیرنا، کارفرمای مشترکشان، مسابقه میدهند.
یک مدیرعامل موفق، شب عید کریسمس با یک نماینده لاتین آمریکایی ملاقات میکند. در نتیجه این ملاقات، او از دوست دختر، خانواده و کارمندانش غافل میشود. روز به طور معجزهآسایی تکرار میشود تا زمانی که او همه چیز را درست انجام دهد.