در یک روز سرد، پلوپ و دوستانش به دیدار پنگوئنی به نام پینکی میروند که از دست یک زن شرور که میخواهد سوپ پنگوئن بپزد، گریخته است. کوتولهها برای نجات سایر پنگوئنها به قطب جنوب سفر میکنند.
کمدین اهل بلژیک با وجود خستگی مفرط، ناچار است در تور آتی خود روی صحنه برود. در این میان، رالف به انسانی پُر از شک و دودلی تبدیل میشود و در مورد ارزش و اهمیت زندگی به تردید میافتد.
کارکنان آژانس بازاریابی کروات، در یک اردوی اجباری تیمسازی که در دل جنگل برگزار شده بود، شرکت کردند. رویدادهای پیشبینینشدهای در این اردو رخ داد که نه تنها به ایجاد اختلاف بین آنها انجامید، بلکه جان آنها را نیز به خطر انداخت.
سیمونه دِ فریس، فیلمساز مستند، از روتخر هاور در خانههایش در هالیوود و فریسلندِ هلند و همچنین چندین صحنهی فیلمبرداری در سراسر جهان، مستندسازی میکند...
در سال 1833، زمانی که پادشاهی نوپای بلژیک هنوز از حمله هلندی ها می ترسد، سالانه افراد استخدام شده از یک گروه سنی با قرعه کشی در هر منطقه انتخاب می شدند. در این درام غم انگیز و معاصر «پدر ادبیات فلاندری»، هندریک وجدان، یان برامز، یک پسر کشاورز فقیر و ساده لوح، پیشنهاد غیر معمول یک خانواده ثروتمند برای فروش کنه خوش شانس خود را می پذیرد....
جوریس و یاد در خانه مادربزرگ جوریس با هم آشنا شده و عاشق یکدیگر میشوند. اما این عشق به دلیل اختلافاتی که با مادرانشان دارند، با مشکلات زیادی روبرو میشود.
لوی یک سبد پیدا میکند که داخلش یک بچه دلقک است. او واقعاً میخواهد از آن بچه مراقبت کند. به خاطر یک سوءتفاهم، او فکر میکند که پلوپ بچه را دوست ندارد، برای همین آن را مخفی نگه میدارد. اما کلوس و کوئبل راز او را میفهمند.