سیکیلوس پس از آموختن هنر مومیایی از مصر، خود و معشوق کشته شدهاش را مومیایی کرد. هزاران سال بعد، با باز شدن اتفاقی مقبرهاش، سیکیلوس بیدار شد و به دنبال معشوق گمشدهاش رفت.
در سال ۱۹۶۸، یک کارگردان فیلم برجسته فرانسوی به طور غیرمنتظرهای در ابیتیبی، در شمال غرب کبک، حضور پیدا کرده و برای انجام آزمایشهای سیاسی و رسانهای به آنجا می رود ...
در اسکامپیا ، کامورا جوانان را از همان کودکی استخدام می کند تا آنها را مراقب ، پیک های مواد مخدر یا مردان را بزند. اینجا ورزشگاه انزو کاپوانو است ، جایی که او به پسران محله جودو می آموزد و آنها را از خیابان پاره می کند...
داستان یک پلیس. قتلی در جنگلهای نزدیک شهر. تحقیقات، بررسیها، فرضیهها، همه در قاب پرترههایی که تقریباً یکی از دیوارهای اتاق کارش را پوشاندهاند، قرار گرفتهاند.
تام کمبل پس از شکستن قلبش توسط معشوق دوران کودکی اش، از شهر خود فرار کرد تا به ارتش بپیوندد. سالها بعد، تام با خبر از کار افتادن سلامتی و تجارت مادربزرگش به خانه برمیگردد...
جیرو به خانه باز میگردد. دهکده کوچک کشاورزی او اکنون متروکه است زیرا در منطقه بسیار آلوده فوکوشیما قرار دارد. با این وجود، جیرو شروع به زراعت زمین خود می کند. یکی از دوستان قدیمی مدرسه به او کمک می کند و با هم برنج می کارند. ...
"سنگایل" هفده ساله شیفته نمایشهای هوایی می شود. او در نمایشگاه تابستانی هوایی با دختری همسنش آشنا می شود. او تنها فردی است که او را برای پرواز تشویق می کند و...
یک مدیر اجرایی معتاد به کار که طلاق گرفته است، برای گذراندن کریسمس به همراه پسر و مادرش، به زادگاه خود بازمیگردد. از طریق یک رابطه عاشقانه دوباره شعلهور شده و یک معجزه کوچک، او درمییابد که قلبش واقعاً به کجا تعلق دارد.