استیو و رفیقش فرانک عاشق بیرون رفتن، ملاقات با خانم ها و انجام هیچ کاری هستند. آنها از جان تراولتا الگوبرداری می کنند. هنگامی که استیو به لیموزین یک وزیر دولتی آسیب می رساند ، وزیر انتقام خود را می گیرد...
ایچابود کرین، یک آموزگار یانکی، به روستای خوابآوران میآید و عاشق کاترینا ون تاسل میشود. بروم بونز، نامزد کاترینا، میخواهد ایچابود را از سر راه خود بردارد. او لباس شبح سربریده را میپوشد و ایچابود را میترساند. ایچابود از ترس میگریزد و دیگر هرگز دیده نمیشود...
یک دختر روستایی در جستجوی دلنواز دانشگاهی خود از توکیو بازدید می کند. در آنجا او با دانشآموزان جدید و یک استاد روانشناسی در جستجوی نظریه شرم و یوشیکا که به هیچکس دانشگاه تبدیل شده، ملاقات میکند...
فیلم در مورد یک دانشجوی تازه وارد بنام «متیو» است که در یک آسانسور، در حالی که برق ها قطع شده است، دختر رویاهایش را ملاقات می کند. متیو هیچ گاه چهره ی او را نمی بیند، اما عاشقش می شود. بعد از این ماجرا، تنها چیزی که متیو می داند این است که دختر رویاهایش در یک خوابگاه با ۱۰۰ دختر دیگر زندگی می کند، و او تصمیم می گیرد که هرطور شده او را بیابد…
در بیمارستان میلفورد، مورگان (پسر جیمز و سارا) و لوک (پسر لیندا که پدرش داریل آنها را ترک کرده) متولد میشوند. پرستار به اشتباه کارتهایشان را جابجا میکند. دو سال بعد، داریل برمیگردد و با وجود انکار پدری، مشروط بر عدم دخالت در زندگی آنها، آزمایش DNA را میپذیرد.
در سال 2000، یک شهر کوچک میزبان مسابقات قهرمانی آرایشگری بریتانیا است، جایی که یک برنده سابق ، پسرش، همسر فراری اش و معشوقه بانوی همسر فراری اش در آن زندگی می کنند...
فرمانده مورفی پس از آنکه در اخرین ماموریت خود برای بازگرداندن یک سناتور آمریکایی از مکزیک تعدادی از افرادش را از دست داد دچار افسردگی میشود و مدام کابوس میبیند تا اینکه ...