دختری جوان از قوم اینکا، رویای پیوستن به گروه پیامرسانان "چاسکی" را در سر دارد که تمام اعضای آن مرد هستند. او برای دنبال کردن آرزوی خود، سنتها و هنجارهای جنسیتی را به چالش میکشد.
آراتا ناتسومه، که پیشتر گانگستر بوده، اکنون در یک مرکز مشاوره کودکان مشغول به کار است. یکی از کودکانی که تحت سرپرستی او قرار دارد، پسری است که پدرش قربانی جنایتهای شینجو شیناگاوا شده است. شینجو، که مرتکب چندین قتل شده بود، به جرم جنایاتش به مرگ محکوم شده و در سن بیست و دو سالگی در انتظار اجرای حکم در زندان است...
احسان پس از گذر از مرز ملیلیه وارد یک مرکز نگهداری میشود که آسیا و نهیلا نیز در آنجا هستند. حمزه به سن قانونی میرسد و مجبور به ترک مرکز نگهداری پسران بیسرپرست میشود.
گروهی از دختران سال آخر دبیرستان به یک افسانه ارواح در مدرسه پی میبرند که بر اساس آن، اگر آنها در شب سالگرد تأسیس مدرسه موفق به انجام بازی قایمباشک ارواح شوند، نمره کامل امتحان ورودی دانشگاه را کسب خواهند کرد.
خانواده لی برای شروعی نو، از منطقه خلیج به دشتهای روستایی وایومینگ کوچ میکنند، ولی در جامعهی جدید با خصومت و بیگانهستیزی مواجه میگردند. نحوهی مواجههی آنها با این مشکلات، سرنوشتشان را رقم خواهد زد؛ آیا از هم خواهند پاشید یا تابآورتر خواهند شد؟
داستان این فیلم در شهر شلوغ کلکته در سال 1965 اتفاق میافتد و دربارهی ارتباط صمیمانه و دلگرمکنندهی بین رحمت، یک مرد میانسال افغان، و مینی، یک دختربچهی کوچک، است.
آنا و ایو که زمانی عاشق یکدیگر بودند و از هم جدا شدهاند، سالها بعد به واسطهی مستند دخترشان دوباره ملاقات میکنند و با وجود زخمهای گذشته، در تلاش برای احیای رابطهشان هستند.
با وقوع قتلهای زنجیرهای در ایالت کرالا، لوک، که فردی شرور و دردسرساز در آن منطقه است، به عنوان مظنون اصلی شناخته میشود. سرنوشت، او را در یک سفر شبانه با اتوبوس با یک مسافرکش و راننده همراه میکند و این همسفری، ماجراهای پیشبینینشدهای را رقم میزند.
یک دوستدار سینما با دنبال کردن پل ددالوس، در میان خاطرات، داستانها و کشفیات غرق در تصاویر سینمایی میشود و بدین ترتیب، شکوه سالنهای سینما را پاس میدارد.
وقتی یک کارآگاه بازنشسته اداره پلیس نیویورک کتابی درباره ارتباطات خانوادگیاش با مافیا منتشر میکند، جنگی بین پلیسهایی که برای رئیس بزرگ جنایتکار شهر کار میکنند و افسرانی که تلاش میکنند آنها را به عدالت بکشانند، در میگیرد.
یه مرد حسابی خودشو به آب و آتیش میزنه تا دختر گمشدهاش رو پیدا کنه، چون یه سری ویدیوی عجیب رازاشو رو کرده. آخرش این تعقیب و گریز به یه برخورد ترسناک با یه آدم مرموز میرسه.
رهبر قبیله مائوری، ند تاپا، دوستان و خانوادهاش را در سفری با کانو در رودخانه وانگانویِ نیوزیلند، که اولین رودخانه دارای شخصیت حقوقی در جهان است، همراهی میکند.
چهار دانشجوی دانشگاهی با استفاده از یک دفترچه یادداشت مذهبی که پیدا کردهاند، یک روح باستانی را از بُعدی دیگر احضار میکنند. آنها به زودی متوجه خواهند شد که زندگی خودشان در خطر جدی قرار دارد.
میکا چند ماه است که اشیاء مرموزی روی موتورش پیدا میکند و یک قفل پنهان نزدیک بود حادثه بیافریند. او با کمک دوستانش برای یافتن مقصر، موتورش را فیلمبرداری میکند، اما تصورات مختلف، ماهیت واقعی ماجرا (مزاحمت، انتقام؟ عاشقانه یا تهدیدآمیز؟) را مبهم میسازد و میکا و دوستانش در پی کشف حقیقت هستند.