پس از چند سال بدون پاکسازی ، آمریکا دوباره به دنبال شروع پاکسازی است و در شهر ایالت تگزاس به نام Los Feliz Valley ، نژادپرستان بی رحم و پست با تمام قدرت خود برای این شب آماده می کنند...
يک مامور امنيتی به اسم ديويد دان زمانيکه با قطار در حال بازگشت از محل کار به منزلش است، ناگهان قطار از خط خارج شده و دچار تصادم شديدی می شود. اما از بين صد و سی و دو نفر مسافر قطار تنها ديويد است که بطور معجزه آسایی بدون اينکه حتی يک زخم کوچک بر روی بدنش بوجود آمده باشد زنده می ماند. مدتی بعد يک کلکسيونر کتابهای کاميک به اسم اليجا پرايس که بخاطر استخوانهای شکننده ای که دارد به آقای شيشه ای معروف شده با او تماس می گيرد و فرضيه باور نکردنی ای را با ديويد مطرح می کند: او معتقد است که ديويد يک ابرقهرمان است که بدنش هيچ صدمه ای نمی بيند.
جردن شخص بانفوذ و بزرگی در حوزه تکنولوژی است که دستیارش ایپریل و همچنین تمام کارمندانش را به شدت عذاب می دهد. این آزار و اذیت ادامه پیدا می کند تا اینکه درست قبل از یک ارائه فوق العاده مهم، او به طور جادویی و با همان افکار و رفتار به 13 سالگی خود باز می گردد. جردن که اکنون تنها یک دختر 13 ساله است و هیچ کس او را نمی شناسد، باید بیشتر از هر زمان دیگری به ایپریل متکی شود. اگرچه ایپریل به جردن کمک می کند اما با او درست مانند یک دختر بچه 13 ساله که دارای مشکلات رفتاری است و باید آن ها را اصلاح کند، برخورد می کند…
چهار بهترین دوست با شروع زندگی خود در جهات مختلف ، قصد دارند با یکدیگر ارتباط داشته باشند: آنها یک شلوار دست دوم را می پوشند که کاملاً با بدن هر یک متناسب است.
از سال 1945 فقط چند فرماندار ایالتی در آمریکا حقیقت را درباره موجودات فضائی میدانستند . در سال 2020 بالاخره یکی از آنها زبان گشود و حقایقی را عنوان کرد ....
شان پنج سال پس از تبرئه به جرم قتل خانواده اش سرانجام آماده ادامه زندگی است. اما پلیس سابق او که تحقیقات را برعهده داشت همچنان قاطع است که مقصر او است - و برای پایین آوردن او هر کاری می کند ..
داستان فیلم درباره زوجی جوان است که خانه ای دور افتاده از شهر را خریداری میکنن و برای زندگی به آنجا میروند. اما در این خانه اتاقی پیدا میکنند که آرزوهای آنها را براورده میکند. بزرگترین آرزوی آنها بچه دار شدن است و …