در این کمدی موزیکال تلخ که بر اساس یک پرونده جنایی واقعی ساخته شده است، کارن متیوز، مادری بیرحم و منفور، از شهرت جدید خود غرق در لذت است، در حالی که دیگران به جستجوی دختر گمشدهاش، شانون متیوز نه ساله، مشغول هستند.
مورگان در خانه خود مورد حمله یک فرد نقابدار قرار میگیرد و دقایقی بعد، همسر سابقش رادنی به محل میرسد. مقامات در حین بازجویی از رادنی متوجه تناقضهایی در داستان او میشوند و او را به عنوان مظنون اصلی این حمله معرفی میکنند. این داستان بر اساس یک اتفاق واقعی ساخته شده است.
خانوادهی ثروتمند مینارد زندگی بیدغدغهای دارند. آمون، پدر خانواده که علاقهی زیادی به شکار دارد، به دلیل ثروتشان هیچ حیوانی را نمیکشد و بدون مواجهه با هیچ مشکلی زندگی میکنند.
فیلمی با اقتباس از «قلب تاریکی» کنراد، دربارهی مردی به نام رابرت کلاین است که برای یافتن برادر گمشدهاش به سفری پر از ابهام میرود و در این راه، دیدگاهش نسبت به خود، فرهنگش و برادرش تغییر میکند.
داستان دربارهی جراحی به نام آبهیمانیو سود است که در حرفهاش موفق اما در زندگی شخصی و روابط خانوادگی با مشکلاتی روبرو است. او در حال گذراندن روزی بسیار سخت است.
زوجی خانهای در یک محله ثروتمند میخرند که در آن قتل و خودکشی اتفاق افتاده است. با شروع وقایع مرموز، آنها به نقش همسایه جدید در این جنایات مشکوک میشوند.
ساتا، رانندهٔ کامیونی که به دنبال همسری کاردان برای نظمبخشی به زندگی خود است، با زنی خودساخته که آرزوی ثروت و تجمل در سر دارد، هممسیر میشود. این تفاوتهای بنیادین، رابطهای نامتعارف را رقم میزند که هنجارهای سنتی عشق را زیر سؤال میبرد.
کارگردان تئاتر سختکوشی وظیفه دارد تا مشهورترین اثر استاد پیشین خود، اپرای سالومه، را مجدداً به اجرا درآورد. پارهای از خاطرات ناگوار گذشتهاش سبب خواهد شد تا ضربههای روحی نهفتهاش، زمان حال را تحتالشعاع قرار دهد.