ویلبور، خوکی است که ترس از این دارد در آخر کار ممکن است جای او روی میز غذاخوری انسان ها باشد . او سعی میکند با کمک دوست عنکبوتش شارلوت از این اتفاق جلوگیری کند...
یک ستاره سالخورده سینمای گاوچران صحنه فیلم را رها می کند و سعی می کند با مادرش که سی سال است او را ندیده است ارتباط برقرار کند، اما متوجه می شود که فرزندی دارد که هرگز از او خبر نداشت...
در سال ۱۸۴۸، یک بانک تصمیم دارد یک ریل راه آهن سرتاسر مکزیک بکشد، از این رو شروع می کند به خریدن بانکهای کوچک و زمینهای کشاورزی بدهکاری که بر سر راه هستند. مامور بانک، ظالمی بنام «جکسون» است. دو زن تصمیم می گیرند جلوی این بی عدالتی را بگیرند، «ماریا» (پنلوپ کروز) دختر زمخت و بی سواد یک مزرعهدار، و «سارا» (سلما هایک)، دختر تحصیل کردهی صاحب بانک. ماریا و سارا جهت فراهم کردن پول برای مردم بی خانهمان و گرفتن انتقام، شروع به سرقت از بانکها می کنند. اما جکسون و افرادش نیز بیکار نمی نشینند و…
«ادی» یک کنترل کننده ی هوایی کامپیوتری است که هدایت «تلون جت» – نسل جدید هواپیماهای پنهان که می توانند از دید رادار دشمن مخفی بمانند – را به عهده دارد. موقع بازگشت از مأموریتی، هواپیمای «ادی» مورد اصابت صاعقه قرار می گیرد و «ادی» شروع می کند به خودسرانه عمل کردن. حالا، پیش از این که «ادی» باعث آغاز جنگ جهانی سوم شود، باید جلوی او را گرفت …
"فرانک" پس از اینکه در یک شهر کوچک تگزاس مورد اصابت گلوله قرار می گیرد حافظه خود را از دست می دهد. در حالیکه او در جستجوی پیدا کردن هویت خود است متوجه می شود که ممکن است جزئی از نقشه ای برای ترور رئیس جمهور باشد...
۱۲۳ تفنگدار ویژه ی ارتش امریکا به موگادیشو فرستاده می شوند تا دو ستوان ارشد ارتش سومالی را در عملیاتی برق آسا دستگیر کنند. اما در یک غافلگیری با خیل عظیمی از سربازان سومالی مواجه می شوند و جنگی سنگین آنها را زمین گیر می کند...
یک سوپر جاسوس خطرناک به اسم «گابریل» ( تراولتا ) مامور می شود تا یک بودجه مخفی دولتی ۶ میلیارد دلاری را که برای مبارزره با قاچاق مواد مخدر هزینه شده از حسابهای کامپیوتری دولت امریکا برداشته و در اختیار یک سناتور قرار دهد. گابریل عملیات خود را با همکاری دوست دخترش «جنیفر» ( بری ) آغاز کرده و برای انجام این سرقت بسراغ یک هکر ماهر کامپیوتری به اسم «استنلی» ( جکمن ) می رود. استنلی پس از سپری کردن دو سال حبس، تازه از زندان آزاد شده و تا آخر عمر اجازه استفاده از کامپیوتر را ندارد. اکنون او باید در طی فقط ۶۰ ثانیه به این حسابها دست یابد .
سال 1949 ، کابوهاي جوان تکزاسي، «جان گريدي کول» (ديمن) و «ليسي رولينز» (تامس) به اميد يافتن کار و ماجراجويي عازم مکزيک مي شوند. اين دو پيش از اين که به مکزيک برسند و براي يک مزرعه دار ثروتمند (بليدز) به کار بپردازند، جوان اسب دزدي به نام «بلونيز» (بلک) را نيز، با اکراه، تحت حمايت خود مي گيرند. اما در مکزيک دل باختگي «آلخاندور» (کروز) دختر مزرعه دار ثروتمند به «کول» باعث تيره شدن رابطه ي «کول» و «رولينز» مي شود...
نیویورک، سال 2000. فیلم ساز جوانی به نام «هملت» (هوک)، با تصویر روح پدرش (شپارد) رودررو می شود که از او می خواهد از عمویش، «کلادیوس» (مک لاکلن) انتقام بگیرد. کلادیوس» پدر «هملت» را به قتل رسانده، ریاست کمپانی فیلم سازی دانمارک را به عهده گرفته و با مادر «هملت»، «گرترود» (ونورا) ازدواج کرده است…
جسد ماهیگیری به نام "کارل" ، در آبهای واشنگتن ، در حالی پیدا می شود که در تور خود غرق شده اما زخمی بر روی سرش وجود دارد. احساسات ضد ژاپنی بعد از جنگ در بیشترین حالت خود قرار داشته و اصلی ترین مضنون، ماهیگیری ژاپنی آمریکایی به نام "کابو" است و...
«ری لیووی» (کیلمر) مأمور FBI، عهده دار وظیفه ی همکاری با «فرانک کوتل» (شپارد)، مأموری کهنه کار در امور سرخ پوستان در داکوتای جنوبی می شود. او که در ابتدا از اصل و نسب نیمه سرخ پوست خود شرمگین است، آرام آرام و از طریق «مگی ایگل بر» (توسی)، به آیین و رمز و رازهای سرخ پوستان علاقه مند و از مخاصمه جویی های «کوتل» بیزار می شود...
آوریل 1957: هواپیمای مهندس فابر در مکزیک سقوط می کند . او متوجه می شود که در سال 1938 پدر شده است. او با کشتی از نیویورک به فرانسه می رود و با سابث جوان و بامزه آشنا می شود...
فیلم جاده ای از مونتانا به وایومینگ. یک مرد جوان ساده لوح و بی گناه (مولرونی) به یک دختر همه کاره (تیلور) در تلاش طولانی خود برای بیرون آوردن برادرش از زندان کمک می کند.
«شلبي» (رابرتس) قرار است عروس «خانواده ي ايتنتن» شود ولي بيماري ديابت دارد و بنابراين بچه دار شدن برايش خطرناک است؛ ضمن آن که مي داند نامزدش، «جکسن لاچري» (مک درمت) بچه مي خواهد. «شلبي» نگران و عصبي است. در حالي که «املين ايتنتن«(فيلد)، مادر شوهر آينده اش، به او اطمينان مي دهد که هيچ اتفاقي نخواهد افتاد...