"جیسون لیر" به تازگی از همسر خود جدا شده و به همراه پدربزرگ و پسرش زندگی می کند.او یک بانکدار حساس است که می لنگد.پدربزرگش "هنری" که یک باستان شناس است قصد دارد خانواده را به یک سفر ببرد.اما وقتی "ترنر" پدر "جیسون" و پسرش پس از سالها غیبت خود را نشان می دهد،نقشه های او به هم می ریزد...
زندگی تاد اندرسون یک شبه با امضای قرارداد 30 میلیون دلاری با NBA تغییر می کند. او که مصمم است فراموش نکند کیست و اهل کجاست، برای خانواده و دوستانش ، در محله جدیدش غذا میپزد...
در جريان دادگاه رسيدگي به شکايتي عليه يک شرکت اسلحه سازي، فردي به نام «زيکن فيچ» (هاکمن) از طرف شرکت استخدام مي شود تا تک تک اعضاي هيأت منصفه را شناسايي کند. او در مورد تقريبا همه ي اعضا موارد اتهام برانگيز پيدا مي کند و فقط متوجه مي شود که دو عامل را ناديده گرفته بوده است: يکي «نيک ايستر» (کيوساک)، از اعضاي هيأت منصفه که نقشه هاي خاص خود را دنبال مي کند و «مارلي» (وايس)، زني مرموز که برنامه هايي سرهم کرده تا باقي اعضاي هيأت منصفه را هم رأي خودش گرداند...
فیلم در مورد ابتلای لورنزو اودون پسر پنج ساله به بیماری آدرنولکودیستروفی است. بیماری نادر و لاعلاجی که از هر یک و نیم میلیون نفر تنها یک نفر را مبتلا میکند. پزشکان اعلام میکنند که او بیشتر از دو سال دیگر زنده نخواهد ماند اما ...
«فرانک فارمر» (کاستنر)، محافظ سابق رئیس جمهور امریکا، محافظت از «ریچل مارون» (هیوستن)، خواننده – بازیگری سیاه پوست و بسیار محبوب را می پذیرد. «مارون» ابتدا به «فارمر» توجه نشان نمی دهد اما پس از آن که شبی جانش را نجات می دهد، همه چیز عوض می شود و ...
یک سال از ماجرای فیلم قبلی می گذرد. این بار کوین در شهر نیو یورک گم شده است و دو دزدی که سال پیش به خانه او آمده بودند هم از زندان گریخته و فاصله چندانی با کوین ندارند...
سر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است...
داستان در مورد یک جوان با استعداد است که همیشه آرزو داشته با موفقیت بزرگی در زندگی اش دست یابد. او در اولین روز کاری اش اخراج می شود و متوجه می شود که آن شغل و آن دخترها راحت بدست نمی آیند. سپس با عمویش که یک شرکت چند میلیون دلاری را اداره می کند، ملاقات می کند و...
لونی دوازده ساله و خوش تربیت در خیابان با کارن دیدار می کند. آنها مدتی را با هم می گذرانند و کارن برخی از سرگرمی های مورد علاقه اش را به لونی می آموزد...