ریو و کائوری به یک پیانیست زن کمک میکنند تا پدر گمشدهاش را پیدا کند. اما در این راه با چالشهای خطرناکی روبرو میشوند که به یک تراشه فوق سری و یک جاسوس مرموز مربوط میشود. آنها باید از نینا در برابر دشمنانش حفاظت کنند و در عین حال از علاقهمندی ریو به او صرف نظر کنند.
دو دوست با هم دعوا میکنند. معلم آنها رفتار عجیبی دارد. یک باستانشناس شش ضلعی را در خرابههای یک تمدن باستانی میبیند. یک شیء ناشناس در حال نزدیک شدن به زمین است...
خدمه کلاه حصیری در حال استراحت در یک ساحل هستند که متوجه می شوند کشتی آنها ربوده شده است. آنها با دو نفر به نام برادران دزد مواجه می شوند که به آنها می گویند دزدان دریایی ترامپ کیودای کشتی آنها را دزدیده اند. آنها نامی را در جزیره ترامپ کیودای ربوده و کلاه حصیری لوفی را نیز می گیرند. آنها برای نجات نامی و بازیابی کشتی و لوفی به جزیره ترامپ کیودای سفر می کنند.
شکارچی شهر، سائبا ریو، پس از ماه ها بیکاری، سرانجام یک مشتری پیدا می کند و او همان زیبای خبرنگار تلویزیون مگا سیتی، سایاکا است که از جان خود می ترسد. بیشتر از این، دشمنان او کارفرمایانش هستند که آماده هستند از هر روشی برای کشتن او استفاده کنند. ریو با قدرت یک ایستگاه تلویزیونی برای نجات سایاکا روبرو می شود، اما متوجه می شود که همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.
سال ۲۰۲۹. دنیا شدیدا وابسته به اطلاعات شده و تمام انسان ها متصل به شبکه هستند. جرم و جنایت توسط خلافکاران از طریق نفوذ غیر مجاز به شبکه انجام میشود. برای جلوگیری از این موارد، روبات هایی انسان نما با توانایی و قدرت بالا ساخته شده اند، که می توانند در لحظه به هر شبکه ای در دنیا متصل شوند. اکنون یک روبات زن، به کمک همکارش باید یک هکر مرموز و قدر را ردیابی و سرنگون سازد...
نفرینی که به لوم در دوران نوزادی وارد می شود، در عصر حاضر خود را نشان می دهد و باعث می شود که او به بعد دیگری کشیده شود. شوهر لوم، آتارو موروبوشی به یک اسب آبی تبدیل می شود و با کمک دوستانش سعی می کند لوم را پیدا کند...
پس از جنگ یک ساله ، صلح بین زئون و فدراسیون زمین امضا شد. با این حال ، سه سال بعد ، برخی از نیروهای باقی مانده Zeon که هرگز دست از سرقت فدراسیون موبایل جدید برنداشتند...
ریو و کائوری باید یک زیبارو را که پاداش کشتنش گذاشته شده است حفاظت کنند. اما آنها متوجه میشوند که او یک قاتل است که با ریو حسابی باز کرده است. آنها باید با خطرات زیادی روبرو شوند و...
آکیرا (به ژاپنی: アキラ Akira) یک فیلم علمی تخیلی ژاپنی در سبک انیمه به نویسندگی و کارگردانی کاتسوهیرو اوتومو. این فیلم بر پایهٔ مانگایی به همین نام آکیرا، که آن را هم کاتسوهیرو اوتومو نوشته، ساخته شدهاست. قابل ذکر است که این مانگا در یانگ مگزین منتشر میشد. در ابتدای انیمیشن شاهد انفجار بمبی در شهر توکیو سال ۱۹۸۸ هستیم. این انفجار باعث نابودی کامل شهر و شروع جنگ جهانی سوم میشود. ۳۱ سال بعد شهر جدیدی به نام نئو ـ توکیو تاسیس میگردد. این شهر مشکلات اجتماعی عدیدهای مثل شورشهای دانشجوئی، بی ثباتی سیاسی واز همه بدتر گانگسترهای موتور سوار دارد. یکی از اعضای این باندهای گانگستری موتورسواری به نام تِتسو است. او یکروز پس از تصادف با یک نوجوان عجیب و غریب توسط نیروهای پلیس دستگیر میشود. در مرکز پلیس دانشمندان پی به نیروی تله پاتیک در تِتسو می شوند و تصمیم می گیرند از او به عنوان موش آزمایشگاهی برای یافتن منبع نیروی فوق العاده مخربی به نام آکیرا که باعث تخریب شهر توکیو اصلی نیز شده است استفاده کنند، اما…
دختری ماجراجو به نام "الما" با پسری همچون خود "گوکو" اشنا می شود ، آن ها خود را در یک ماجراجویی بزرگ میبینند ، جایی که گفته می شود هر کس هفت توپ اژدها را جمع آوری کند به قدرت باورنکردنی دست پیدا میکند اما...
GASP یک گروه جایگزین محبوب است. درگیری زمانی ایجاد میشود که به خواننده اصلی To-Y یک قرارداد پاپ بت پیشنهاد میشود که طبق آن او بقیه گروه را ترک میکند...
پادشاه "Scribble" در آسمان انرژی زندگی خود را با خط خطی کردن شارژ می کند هنگامی که مردم جهان خط و خط زدنشان را کاهش دهند زندگیش به خطر می افتد. ارتش برای اجرای بیشتر خط نوشتن اعزام می شوند...
یک پسر جوان توسط یک پری دریایی از مرگ نجات پیدا می کند ولی طبق قانون پریان دریایی اگر یک انسان شکل واقعی یک پری را ببیند هر دو باید کشته شوند ، مگر اینکه آن انسان با پری دریایی ازدواج کند...
در آینده ای دور ، جایی که سایبورگ ها و انسانها تلاش برای جنگ میکنند تا دنیا رو نابود کنند . در این هنگام شخصیت جدیدی وارد میشه به نام ” کاشرن ” که تمام حافظه ی گذشته اش پاک شده .در بارن و دنیای تاریکی جایی که هر کسی که در آنجا زندگی میکنه اون ازش متنفره شیاطینی که در گذشته میخواستند او را بکشند . ” کاشرن ” سعی بر این داره تا بتونه خاطرات گذشتش رو شکار کنه بوسیله ی پا گذاشتن در اون دنیا و مقابله با آنها ….
نیلز هولگرسان (به انگلیسی: Nils Holgersson) پسری ۱۴ ساله و روستایی از خانوادهای کشاورز است. او دربرابر همنوعان خود تنبل و بیاعتنا بود. در اوقات فراغتش از اذیتکردن حیوانات مزرعهشان لذت میبرد. یک روز وقتی که خانوادهاش به کلیسا رفته بودند و او را در خانهٔ تنها گذاشته بودند تا قسمتهایی از انجیل را حفظ کند به وسیلهٔ تور یک تومته (به انگلیسی: Tomte) را گرفت. تومته به نیلز پیشنهاد داد تا در قبال آزادیاش یک سکه بزرگ طلا به او بدهد ولی نیلز این پیشنهاد را قبول نکرد و تومته او را تبدیل به یک تومته کرد که باعث شد نیلز کوچک شود و بتواند با حیوانات صحبت کند. حیواناتی که از دست نیلز عصبانی بودند و از اینکه او به اندازهٔ آنها شدهاست خوشحال بودند و آمادهٔ انتقامگرفتن از او بودند. هنگامی که این اتفاقها افتاده بود، دستهای از غازهای وحشی برای کوچکردن در حال پرواز بر روی مزرعه خانوادهٔ نیلز بودند در همین حال یکی از غازهای مزرعه به نام مورتن تلاش میکرد تا به غازهای وحشی ملحق شود. نیلز تصمیم گرفت با دوست جدیدش که همستری به نام کاروت بود با پریدن بر پشت مورتن از مزرعه فرار کند و به غازهای وحشی که برای فصل تابستان در حال پرواز به لپلند بودند ملحق شود. غازهای وحشی که از ملحق شدن یک پسر و یک غاز اهلی به خودشان خوشحال نبودند سرانجام آنها را قبول کردند. نیلز در این سفر با ماجراهای زیادی و شخصیتهای مختلفی روبهرو شد و یاد گرفت که به دیگران کمک کند و خودخواه نباشد. او در طول سفرش فهمید که اگر ثابت کند که بهتر شدهاست ممکن است تومته او را به اندازه و حالت واقعیاش برگرداند…
در آيندهاي اتمي زده ، نژاد انسان چندين برابر پسرفت ميکند. مردمان عادي به برده تبديل ميشوند، در حالي که غولهاي ژنتيکي بر دنيا فرمانروايي ميکنند . باروت اسلحهها به تاريخ پيوسته و هنرهاي رزمي تنها سلاحيست که انسان ميتواند داشته باشد. دو مدرسه در جنگي بر سر قلمرو روبهروي يکديگر قرار ميگيرند : "هوکوتو" و "نانتو". کنشيرو جانشين حقيقي مدرسه "هوکوتو" و "شين" جانشين "نانتو". "شين" دوست "کن"، "يوريا" را ميدزدد و "کن" دنبال او ميگردد. "کنشيرو" در ميان خرابههاي جنگ اتمي براي نجات "يوريا" سفر ميکند. در حين جلو رفتن داستان، با شش استاد اعظم مدرسهي "نانتو سيکن" و سه برادر ناتني "کنشيرو" که هنر "هوکوتو شينکن" را آموزش ديدهاند آشنا ميشود. سرانجام، حريف نهايي "کنشيرو" کسي نيست جز برادر بزرگ او، "رائوه"، جنگجويي که قصد فتح دنيا را دارد و "کنشيرو" را به عنوان جانشين شايسته قبول ندارد.
ساکورا مامیا یک کودک است که بصورت مرموزانه ای در جنگل پشت خانه مادر بزرگش ناپدید می شود. وقتی که بر میگردد سالم و سرحال بنظر می آید اما از آن روز قدرت دیدن ارواح را بدست آورده. حالا یک نوجوان شده و تنها چیزی که میخواهد این است که ارواح ولش کنند! در مدرسه میز کنار ساکورا از اول سال تحصیلی خالی بوده اما یک روز همکلاسی همیشه غایبش ، ریننه رُکودو ، پیدایش می شود و او درواقع بیشتر از چیزی که بنظر می آید هست.