جوخه ای از نیروهای ویژه مامور می شوند با چتر نجات در جنگلهای دورافتاده برمه فرود آمده و یک ایستگاه رادیویی مهم برای ژاپنیها را نابود کنند اما همه چیز به خوبی پیش نمی رود و...
دو دهه پیش از آنکه با بازی در نقش الکسیس کارینگتون در فیلم «سلسله» (۱۹۸۱) به شهرت و ثروت دست یابد، بانو جوآن کالینز در این داستان ملودرام و معمولی کتاب مقدس، نقش استر را بازی کرد.
ر خلال جنگ جهانی دوم، افسران زندگی خوب همراه با غذا و آرامش زیادی زندگی می کردند. برای آنها، جنگ بازی است که می دانند در آن برنده خواهند شد و سربازان تنها وسیله ای برای رسیدن به این هدف هستند و..
یک جنتلمن انگلیسی در مسیر سفرش در غرب وحشی مورد حمله ی سرخ پوستان قرار گرفته و و به طور اتفاقی این حمله را متوقف می کند. او بعد از این اتفاق به عنوان کلانتر یکی از شهر های آن حوالی منصوب شده و...
مانتا استار یک مهروی جنوبی است که با ناز و نعمت پیش از جنگ داخلی در جنوب آمریکا بزرگ شده، اما پس از مرگ پدرش زمانی که متوجه میشود مادرش سیاهپوست بوده است، دنیایش نابود می شود ...
در اوایل دهه 40، زنی درست زمانی که جنگ جهانی دوم شدت پیدا کرده، از شهر فرار می کند. مامی در هاوایی مستقر می شود و امیدوار است زندگی جدیدی را آغاز کند و...
دو برادر، "بن" و "کلینت"، به دامدارانی که از تگزاس به مونتانا می روند می پیوندند.در راه تگزاس، آنها "نلا" را از دستان سرخپوستان آزاد کرده و او تصمیم می گیرد آنها را همراهی کند."بن" و "نلا" به هم علاقه مند می شوند اما او به میزانی که "نلا" می خواهد جاه طلب نیست و...
کاپیتان "جاناتان کلارک" که به دریاهای آلاسکا در روسیه رفته،با "ماریانا" منتس روسی برخورد کرده و از او خواستگاری می کند.اتفاقات آنها را از هم جدا می کند اما بعدها در مسابقه ای دریایی آنها همدیگر را ملاقات می کنند و...
« آرتور کودى جارت » ( کاگنى ) ، آدمکش روان پریش و سر دستهى گروهى از تبهکاران ، به زندان افتاده است . کارآگاهى ( اوبراین ) با ظاهر مبدل در زندان هم سلول او مىشود تا اطلاعاتى دربارهى گروه « جارت » به دست آورد …
"وس مک کوئین" از زندان می گریزد تا آخرین کار خود را به اجرا بگذارد.او علاقه ای به همدستان جدید خود جز دختری به نام "کلرادو" ندارد.شاید برای او وقت فرار کردن و کنار کشیدن از این کار رسیده اما برای زنده یا مرده او جایزه تعیین شده و...
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .